صفحات

۱۳۹۱ خرداد ۲۳, سه‌شنبه

حاکمیت فتوا، ناقض قانونیت و کشورداری









حاکمیت فتوا، ناقض قانونیت و کشورداری

محمود خادمی (نویسنده و تحلیل‌گر سیاسی)


دیو ارتجاع و واپس‌گرائی آخوندی پس از هزار و اندی سال با پیشینه‌ای تیره و تار در همسوئی و همدستی با حاکمان دیکتاتور، خوانین و فئودال‌ها در طول تاریخ، در ۲۲ بهمن از شیشه تاریک قرون و اعصار به در آمد و با تکیه بر خرافات و احکام و قوانین قرون وسطائی آخوندی، خودکامگی مطلق و استبداد دینی را بر کشور ما حاکم کرد.

بر اساس متون و اسناد مذهبی تا قرن پنجم قمری، از هیچ لقب خاصی برای امامان شیعه استفاده نمی‌شده است و همگی آنان، به عنوان شخصیت‌های درستکار، مؤمن و انسان‌هایی پرهیزکار شناخته می‌شده و مورد احترام بوده‌اند و تا آن زمان، از به کار بردن القاب قدسی و فرابشری برای امامان خبری نبوده است. همچنین در صدر اسلام، معاصران پیامبر، محمد رسول الله را با دو چهره می‌شناخته‌اند. به هنگام اتصال به «وحی» او را با نام «محمد رسول الله» مورد خطاب قرار می‌داده‌اند و کلامش را مصون از خطا می‌دانستند و در مواقع دیگر، او به اسم «محمد ابن عبدالله» - محمد پسر عبدالله - مورد خطاب قرار می‌گرفته است.

اما، آخوندها در طول تاریخ تصاویر دیگری از امامان شیعه ساخته و ارائه داده‌اند، تصاویری غیر واقعی و افسانه‌ای که هیچ تناسبی با آموزه‌های قرآن و دیگر متون معتبر شیعی ندارد. علمای اسلامی، فلاسفه و شخصیت‌های دیگر و از جمله یاران نزدیک امامان شیعه هم، نیز در قرن‌های اولیه ظهور اسلام با نام‌هایشان و بدون هیچ لقب ویژه‌ای صدا زده می‌شدند و در آن زمان‌ها، از این‌همه القاب آخوندساخته، مانند «حجت‌الاسلام»، «ثقة الاسلام»، «آیت‌الله»، «مرجع تقلید»، «ولی فقیه» و... خبری نبوده است.

واقعیت این است که نظام‌ها و نهاد‌های دینی، اقتدار و مشروعیت خود را از آسمان و غیب می‌گیرند. بنا بر این، برای تدوام و تثبیت اقتدار خود می‌بایست غیب و آسمان را مقدس نشان بدهند و در تثبیت حیطه‌های مقدس و بازآفرینی حیطه‌های جدید و بسط و گسترش آن بکوشند. احترام آخوندها به مقدسات نه به خاطر مقدس و غیبی بودن آن پدیده‌ها، بلکه در واقع پاسخ نیاز آنها برای تثبیت اقتدار و مشروعیت خودشان می‌باشد و چیزی جز حفظ بیضه اسلام تاریخی و اسلام آخوندی، از طریق اشاعه ترس از نقد مذهب نیست.

امروزه در کشورمان گسترش حیطه‌های مقدس به حدی افزایش یافته است که نه تنها خدا، پیامبر، ائمه، قرآن و کتاب‌های دینی را در بر می‌گیرد، بلکه انتقاد و ایراد به خمینی و خامنه‌ای و آیت‌الله‌های گردن‌کلفت وابسته به باند حاکم نیز بدون مجازات نمی‌ماند. خلاصه اینکه هر آخوندی برای خوش خدائی شده است.

علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران ۱۹ خرداد (خبرگزاری فارس): اختیارات ولایت فقیه، انبیاء و معصومین یکسان بوده و.... رهبری در سه سطح، انبیاء، معصومین و ولایت فقیه از لحاظ اختیار، یکسان است و به همان اندازه که از امامان تبعیت واجب است، تبعیت از رهبری هم واجب است و این دو با هم فرقی ندارند.

واقعیت دیگر این است که مردم ایران، اسیر و گرفتار یک نظام اسلامی شیعه بر اساس مدلهای رایج تاریخی آن شده است. رژیم فقیهان حاکم بر کشور ما ایران، یک رژیم تمام‌عیار اسلامی بر اساس سنت‌های تاریخی است که اجرای مو به موی احکام و قوانین شرعی را وظیفه خود می‌داند. آنچه که این رژیم انجام می‌دهد به اجرا در آوردن احکام و قوانینی است که تئوریسین‌های اسلام (متخصصین فقه جعفری، مراجع و آیات عظام) صدها سال است که مستمراً در احکام و فتاوی خود تکرار کرده و می‌کنند.

از نظر این احکام و فقه آخوندی، زندان، شکنجه، سنگسار، تجاوز، قصاص، مجازات اقلیت‌های مذهبی، توهین و تحقیر زنان، صدور و اجرای حکم ارتداد و.... نه تنها زشت و زیانبار نیست که عین عبادت، خداپرستی و اسلام است و بسیار هم خداپسندانه و پرثواب می‌باشد. بنا بر این، از این رژیم نباید انتظار دیگری داشت، یعنی این نظام مبتنی بر احکام و شریعت که بر کشور ما حاکم شده، برای ایجاد و گسترش رفاه، آزادی، عدالت و پیشرفت مردم و کشور که تأسیس نشده است، بلکه برای اجرای همین قوانین و احکام بنیانگذاری شده است.

رساله آیت‌الله‌ها و مراجعی که بستر فکری و فرهنگی این رژیم را نمایندگی می‌کنند، تا بخواهید پر است از احکام جنایتکارانه اعدام، قصاص و تازیانه، قطع عضو، سنگسار و... شما حتی در رساله مترقی‌ترین و ظاهراً سالم‌ترین فقیهان و آیات عظام و مراجع شیعه، حرفی و کلامی از «آزادی» به خصوص آزادی زنان، عدالت، رفاه اجتماعی، حقوق بشر و... نمی‌توانید بینید. هر چه هست، صحبت از احکام نفرت‌انگیز دست بریدن، چشم از حدقه در آوردن، پرتاب از بلندی، تازیانه، سنگسار، شکنجه تا حد مرگ و.... می‌باشد به طوری که می‌توان رساله هر یک از ماموت‌های حجره‌نشین را یک «مانیفست خشونت و خباثت» دانست.

این موجودات انسان‌نما - آخوندها -، قرن‌هاست که چون زالو بر بدن مردم ایران چسبیده‌اند و از خون بدن آنان تحت عنوان وجوهات شرعیه - خمس، زکات، صدقه و خیرات - تغذیه می‌کنند و در عین حال، برای آنکه قداست و اقتدارشان بر همین مردم ثابت و پابرجا بماند ضمن ترویج دروغ و خرافات، فرمان و فتوای مرگ و نیستی نیز برای همین مردم نیز صادر می‌کنند.

اسلام تاریخی و به خصوص تشیع که در تاریخ همیشه به وسیله این قشر نمایندگی شده است، همواره مظهر خشن‌ترین سرکوب‌ها بر علیه آزادی بیان و سایر آزادی‌های انسان جلوه‌گر شده است. تاریخ ایران به ندرت شاهد آراستگی و پیرایش در میان این قشر - آخوند‌ها - بوده است و هر گاه هم تک‌ستاره‌ای از میان آخوندها برای آزادی و حقوق مردم درخشیدن گرفته، به گواهی تاریخ قبل از هر چیز و هر کس با سد سدید جمود و عقب ماندگی همفکران خود مواجه شده است - در دوران حاکمیت این رژیم می‌توان به نمونه آقای منتظری اشاره کرد که چگونه بیش از همه، توسط همفکران خود مورد آزار، اذیت و سرکوب قرار گرفت.

بر عکس تاریخ ایران پر از نمونه‌هائی از قساوت، کشتار و خونریزی است که باعث و بانی اصلی آنها همین قشر بوده است. همچنین تاریخ نشان می‌دهد که بسیاری از ظلم و ستم‌ها و بسیاری از جنگ و خونریزی‌ها از جام طلائی خرافات، ریا، دروغ و فریبکاری که در دستان این قشر سیاه‌دل و سیاه‌کار بوده است به بیرون سرایت کرده است.

اما از آنجا که، به طور مجرد و در دنیای خارج از ذهن، چیزی به نام اسلام که قابل رؤیت باشد وجود ندارد و آنچه قابل مشاهده، ارزیابی و قضاوت است، مردم مسلمان، مراجع و رهبران دینی، پیام‌ها، متون و کتاب‌های مذهبی، شعائر و مراسم عبادی و نهاد‌های دینی می‌باشند. هر کس برای قضاوت درباره اسلام، به ناچار سراغ بر رسی و شناخت همین پدیده‌ها و مقولات ذکر شده بالا می‌رود و قضاوت درباره آنها به قضاوت در مورد اسلام تعمیم داده می‌شود.

برای مثال، وقتی مردم مسلمان کشوری، در مقابل فتاوی سرکوبگرانه مراجع مذهبی خود سکوت می‌کنند، وقتی نهاد‌های دینی هم‌صدا با مراجع مشوق ترور و آدم‌کشی می‌شوند، وقتی متون و کتاب‌های دینی، سراسر به قطع دست، سنگسار، پرتاب از بلندی، قتل و خون ریزی و... فرمان می‌دهند، وقتی مراسم دینی مملو از خونریزی و جراحات است - زنجیر و قمه زنی در عزاداری‌های ماه محرم را نگاه کنید - دیگر چه جائی برای مبرا داشتن دامان اسلام از گفتار نمایندگان رسمی اسلام (روحانیون و مراجع) که فرمان کشتار و خونریزی می‌دهند، باقی می‌ماند.

اگر غیر از این است که من نوشته‌ام و دین اسلام مبرا و به دور از این اتهامات است، پس شما آقایان روحانیون که به مثابه یکی نمادهای اسلام و مسلمانی شناخته می‌شوید، حداقل برای طهارت و پاکیزگی اسلام و مبرا نگاه داشتن دامان آن از این‌همه زشتی، پلیدی و شقاوت، یک بار هم فتواهائی در محکومیت اعدام، شکنجه، تجاوز به زنان در زندان‌های رژیم و... همچنین فتواهائی به نفع مردم ایران، برای سعادت و رستگاری آنان و برای بهروزی و رهائی‌شان از چنگال رژیم ضد بشری حاکم صادر کنید و از مردم ایران در مقابله‌شان، با استبداد دینی حاکم بر کشور حمایت نمائید و...:

آهای «علمای دین»، «مراجع عظام» و «آیت‌الله‌های معظم» که می‌بایست آیت‌ها و نشانه‌های خدا در روی زمین می‌بودید، چرا صدای شما علیه این‌همه بیداد و ستم که از سوی نظام اسلامی حاکم بر کشور، به نام دین بر مردم وارد می‌شود بلند نیست؟ مگر نمی‌بینید به نام دین چه بر سر مردم مظلوم و بی‌پناه ایران آورده‌اند؟ چرا سکوت کرده‌اید؟ چرا اعتراض نمی‌کنید؟!

آهای شریکان دزد و رفیقان قافله، که از وجوهات شرعی و کمک‌های مالی قافله مردم ارتزاق می‌کنید ولی یار و مددکار و همکار حکام ستمگر دینی بر علیه همین مردم می‌شوید! مگر پیغمبر خدا - رهبر عقیدتی و ولی فقیه همه مسلمانان جهان - نگفته است: «من سمع رجلاً ینادیاً یا لَلمسلمین، فلم یجبه فلیس بمسلم» (اگر مسلمانی فریاد داد خواهی مردمانی را بشنود که در خواست کمک می‌کنند، اگر اجابت نکند و به یاری آنها نشتابد پس مسلمان نیست). بیش از سی سال است فریاد دادخواهی زنان و مردان مسلمان از بیداد حاکمان دینی گوش فلک را کر کرده است، آیا شما این صداها را نمی‌شنوید؟

بعد از سی و چند سال تجربه حکومت دینی در کشور و بعد از دیدن این‌همه جنایت و فساد در حضور آیت‌الله‌های ریز و درشت که بعضاً خود آنها هم در این جنایات سهیم و دخیل بوده‌اند، آیا مردم ایران حق دارند نسبت به اسلام شما رویگردان باشند؟ و از شما سؤال کنند، تکلیف‌شان با اسلامی که شما نمایندگی می‌کنید چه می‌باشد؟!

اگر مردم ایران با یک حکومت مذهبی مواجه نبودند، قطعاً مشکلی با مذهب پیش نمی‌آمد. ولی وقتی سیاهکاری‌های یک حکومت مذهبی جلوی چشمان مردم ایران قرار دارد. وقتی حکومت اسلامی با نام خدا، پیغمبر و امامان به جان و مال و ناموس مردم حمله‌ور شده است. مردم باید یقه چه کسی را بگیرند؟ تکلیف مردم با خدایان زمینی، صاحبان اصلی تقدس و غیب، این متجاوزین اصلی به حقوق و حلقوم مردم چیست؟ و مهم‌تر اینکه، تکلیف مردم با اسلام عزیزی! که امروزه شما نماینده و سخنگوی آن هستید چه می‌باشد؟ آیا نباید عطای آن را به لقایش ببخشایند؟

فتوا ابزار دینی سرکوب!

«فتوا» بر اساس لغت‌نامه‌های فارسی عبارت است از آنچه عالم دینی (فقیه، مجتهد و مفتی) به صورت حکم شرعی می‌نویسد. و چون از شرع برمی‌خیزد غیر قابل تخطی و لازم الاجرا می‌باشد. ولی در واقع «فتوا» دخالتی آشکار، ناحق و ناروا از طرف ماموت‌های حجره‌نشین - به نام مجتهد، فقیه و آیت‌الله - است در زندگی انسان متمدن و امروزی.

فتوا از مظاهر و نمادهای آشکار استبداد در یک حکومت دینی است که فتوادهنده بر اساس آن، بر فراز هر گونه اراده ملی، بر فراز هر گونه راه حل قانونی، قوانین وضع شده کشوری (توسط نمایندگان مردم در مجلس) و ساز و کارهای همه نهادهای حکومتی نظر می‌دهد و نظر وی نیز باید به اجرا در آید. یعنی شخص مفتی انتظار دارد همه آحاد یک ملت، حتی همه مسلمانان ساکن کره زمین، نظر او را به جان دل بپذیرند و در پی اجرای آن باشند.

اما در واقع فتوا و به خصوص فتاوی که بر اساس آن - بر فراز قوانین قضائی یک کشور - احکام جزائی صادر می‌شود، چیزی نیست جز برنامه‌ریزی و سازماندهی آشکار ترور دینی و کشتار مردم با توسل به حربه دین. و چون این فتوا‌ها معمولاً از حمایت دولت اسلامی نیز برخوردار هستند، می‌توان آن را، ترویج نوعی تروریسم دولتی - دینی دانست. بدین ترتیب، فتوای قتل شهروندان ایران و حتی افراد خارجی نمونه فاجعه‌آمیزی از فرهنگ سیاسی - مذهبی حاکم بر کشور ماست که به وسیله نظام حاکم ترویج و حمایت می‌شود.

خوب است بدانیم که، از میان فتاوی متعددی که تاکنون از طرف آیت‌الله‌ها صادر شده است، به جز فتوای «تحریم تنباکو» که یک استثنا در تاریخ روحانیت شیعه است، تمامی فتواها باعث ضرر و زیان‌های فراوان و جبران‌ناپذیر برای مردم و ملت ایران بوده است، از آن جمله می‌توان به فتوا‌های مجتهدین صاحب فتوا در جریان مشروطه - در واقع فتواهائی که بر علیه جنبش مشروطه‌طلبی صادر گردند - و یا فتوائی که باعث زمینه‌چینی و شروع جنگ میان ایران و روسیه در دوره قاجار گردید - و نهایتاً باعث اشغال قسمت‌هائی از خاک ایران توسط ارتش روسیه گردید - اشاره کرد.

در رژیم آخوندی فتوا به ابزاری برای رعب‌افکنی، سرکوب مخالفین و دگراندیشان برای تثبیت پایه‌های سیاسی قدرت، تبدیل شده است. آخرین مورد آن، فتوائی است (نه بر علیه دزدی‌های نجومی - ۳ هزار میلیارد تومانی - ایادی و کارگزاران رژیم، نه علیه فساد و خباثت سردمداران نظام، نه در اعتراض به جنگطلبی و تروریسم رژیم و نه در اعتراض به عاملان کشتار، شکنجه و تجاوز در زندان‌ها) علیه شاهین نجفی - خواننده جوان ترانه‌های ایرانی به سبک «رپ» - به جرم ارتداد - توهین به امام دهم شیعیان - صادر شده است.

این فتوا در حالی توسط چند آیت‌الله صادر شده، که مطابق اعتقادات فقهی مندرج در رساله خود آقایان، در شرایطی که برای «ولایت عامه فقیه» قائلیت وجود دارد، اجرای حدود مختص «ولی امر مسلمین» - ولی فقیه - میباشد و امر صدور فتوا از دیگر آیات و مراجع سلب شده است.

از آنجا که، تمام آیت‌الله‌هائی - از جمله آیت‌الله فاسد و پرنفوذ، سرمایه‌دار و سلطان شکر ایران، آیت‌الله مکارم شیرازی ) که علیه شاهین نجفی فتوا صادر کرده‌اند به «ولایت عامه فقیه» معتقدند. مطابق این نظریه، فقط ولی فقیه یعنی خامنه‌ای می‌تواند چنین فتوائی صادر کند و بقیه آیت‌الله‌ها مانند دیگر امت اسلامی مقلد ولی فقیه محسوب شده و از صدور فتوا منع شده اند.

ضمن اینکه مطابق متون فقهی شیعه، وقتی می‌توان شخصی را به کفرگوئی متهم نمود که این شخص به کفرآمیز بودن سخنان خود آگاهی داشته باشد. یعنی اگر کسی بدون قصد و آگاهی، سخنانی کفرآمیز بگوید، مفتی نمی‌تواند سخنان او را کفرانه تلقی کند و برای او فتوای مرگ صادر نماید. در حالی که آخوندهای صادرکننده فتوا، بدون توجه به سخنان «شاهین نجفی» که منکر کفرگوئی شده و گفته است اصلاً چنین قصدی نداشته است، فتوای قتل وی را صادر کرده‌اند (حرفی که در مورد فتوای خمینی علیه «سلمان رشدی» هم صادق است).

اما صرف نظر از اینکه مطابق خزعبلات آخوندی، کدام یک از این دایناسورها حق صدور فتوای قتل و کشتار داشته باشند یا نه، فتوای ارتداد، بخش بسیار ناچیزی از پتانسیل ویرانگری در درون اسلام تاریخی و اسلام آخوندی است. حکم ارتداد علیه شاهین نجفی، صرف نظر از اینکه وی به مقدسات شیعه توهین کرده یا نکرده باشد، بخش بسیار اندکی از ستم‌ها و جنایاتی است که بیش از ۳۰ سال است از طرف این رژیم بر مردم ایران وارد شده است.

این رژیم بدون وجود پدیده‌ای به نام فتوا، نه می‌توانست زندانیان سیاسی محکوم به حبس را در زندان‌های رژیم قتل و عام کند، نه می‌توانست سریال قتل‌های زنجیره‌ای را تدارک ببیند، نه می‌توانست بسیاری از تبعیدیان سیاسی در کشورهای خارجی را هدف برنامه ریزی ترورهای خود قرار دهد، نه می‌توانست به زنان زندانی در درون زندانها قبل از اعدام تجاوز نماید و نه می‌توانست...

اما این بار با فتوای قتل شاهین نجفی به نظر می‌رسد، رژیم بخواهد ریل عوض کرده و برای پنهان کردن نقش خود در کشتار مخالفین و دگراندیشان، فرمان قتل مخالفین را نه از کانال ارگان‌های رسمی حکومتی، بلکه از دالان‌های تاریک‌اندیشی حوزه‌ها و از سوی مراجع و روحانیون صادر کند. به این دلیل هم، مخالفت با فتوای جنایتکارانه آخوندها، یعنی فتوای ارتداد «شاهین نجفی»، در واقع مخالفت با تروریسم دینی است که بیش از ۳۰ سال است در کشور ما جریان دارد.

فتوا نقض قانونیت:

روشن است که در کشور ما نیز مانند دیگر کشورهای جهان امروزی، باید صدور احکام جزائی تنها در اختیار دادگاه‌های صالحه و اجرای احکام نیز در صلاحیت ضابطین قضائی باشد. باید فتوای هر آخوندی و از جمله «ولی فقیه» تا زمانی که حیثیت قانونی نیافته است، فاقد هر گونه اثر لازم الاتباع قانونی باشد. همچنین قضات دادگاه‌های کشور هم اجازه نداشته باشند، با نقض قوانین کشور به استناد فتوائی حکم قضائی صادر کنند. اما فتوای صادرشده علیه «شاهین نجفی» حتی با قانون اساسی دست پخت آخوندها و بعضاً قوانین شریعت آخوندی مغایرت دارد:

۱- در جهان متمدن و دنیای امروز، مطابق اصل حاکمیت سرزمینی، قوانین یک کشور خارج از قلمرو حقوقی آن کشور قابل اجرا نمی‌باشند. یعنی اقتدار قانونی هیچ مقام و نهاد کشور ایران یک اقتدار فراملی نمی‌باشد و در خارج از قلمرو نظام جمهوری اسلامی، هیچ‌گونه اثر حقوقی و یا تعهدی بر دوش مردم و دیگر نهاد‌ها در ایران نمی‌گذارد. بنا بر این، اجرای احکام صادره مربوط به این فتواها در کشورهای دیگر نشانه‌ای از دخالت مستقیم در مسائل آن کشور‌ها محسوب شده و به عنوان ترویج تروریسم دولتی، جرم شناخته می‌شود. و مرتکبین این جنایت تحت تعقیب پلیس بین‌المللی قرار می‌گیرند. در داخل کشور هم تا زمانی که احکام صادره از فتواها، حیثیت قانونی نیافته است فاقد هر گونه اثر لازم‌التباع قانونی برای اجرا می‌باشد.

بنا بر این، صدور و اجرای فتوا به خصوص در مورد اتباع خارجی و یا ایرانیانی که در خارج از ایران ساکن هستند (مانند فتوای خمینی در مورد قتل «سلمان رشدی» یا فتوای فاضل لنکرانی درباره قتل کارگردان هلندی «نئو وان گوگ» و یا فتوای جمعی از آخوندهای قم در مورد کشتن «شاهین نجفی» که اکنون در آلمان ساکن است) به لحاظ داخلی و بین‌المللی غیرقانونی است. و صادر و اجراکنندگان این نوع فتوا‌ها باید - به خاطر اقدامات غیرقانونی خود - مورد محاکمه قرار گیرند. مطمئناً در ایران آزاد فردا، قضات آزاده و شریف ایرانی، در دادگاه‌های صالحه به جرائم ناشی از صدور و اجرای فتاوی آخوندها رسیدگی خواهند کرد.

۲- بر اساس فقه و شریعت آخوندی، حوزه ولایت و دخالت ولی فقیه «امت اسلام» می‌باشد. بر این اساس وی - ولی فقیه - فقط اجازه «افتاء متمرکز» را دارا می‌باشد. یعنی ولی فقیه مسلمانان ایران فقط می‌تواند به صدور فتاوی اقدام نماید که به امور دینی و فقهی مسلمانان شیعه اثنی عشری و ایرانی مربوط می‌شود. بنا بر این، ولی فقیه و سایر آیات صاحب فتوا، حق مداخله در امور و یا صدور فتوا در رابطه با اقلیت‌های دینی و یا ایرانیان غیر مسلمان و یا مقیم در خارج از ایران را ندارند و هر نوع دخالت در مسائل مربوط به آنان عملی غیرشرعی (شرع آخوندی) محسوب می‌شود. افراد غیرشیعی ایرانی ساکن در کشور تابع مدیریت کشور و تحت ولایت قانون اساسی کشور می‌باشند.

اما به راستی مگر در کشوری که بر اساس حاکمیت فتوا اداره می‌شود و ارگان‌ها و نهادهای دولتی مسؤول اجرای فتواها هستند. دیگر جائی برای اداره کشور بر اساس قانون باقی می‌ماند؟ چه ضرورتی بوجود نهادی بنام مجلس برای وضع قوانین در کشور وجود دارد؟ و اصلاً چه نیازی به انتخابات مجلس قانونگذاری وجود دارد؟ و...؟

اما بر خلاف ولی فقیه و سایر آخوندهای این نظام که سعی می‌کنند با صدور فتوا و تبلیغ و ترویج قواعد، احکام و قوانین قرون وسطائی، جان تازه‌ای به این هنجار‌های عهد بوقی بدهند و بدین ترتیب، اقتدار دینی و نهاد شریعت را تثبیت کنند. جامعه ایران در حال گذار و هر چه دورتر شدن از اجبارها و مرزهای ترسیم‌شده دینی - به وسیله آخوندها - می‌باشد.

محمود خادمی
۲۲ خرداد ۱۳۹۰
۱۱ ژوئن ۲۰۱۲
arezo1953@yahoo.de  


* دیدگاه‌های وارده در نوشتارها لزوماً دیدگاه «نجواهای نجیبانه» نیست.


نوشتارهای مرتبط:







------------------------------------


لطفاً از نوشتارهای زیر نیز دیدن فرمائید
(نوشتارهای برگزیده وبلاگ):
(به ترتیب، از نوشتارهای قدیمی‌تر به جدیدتر)


























































































------------------------------






لطفاً در صورت امکان و صلاحدید، عضو شوید:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

*** نظرات شما بلافاصله منتشر می‌گردد ***