جنایتها و خیانتهای
جمهوری اسلامی (۵):
قتلهای زنجیرهای با قتل
طرفداران منتظری در سپاه آغاز شد
مسعود نقرهکار
... قتلهای گروهی، که برای انجام آنها یک گروه برای به قتل
رساندن در نظر گرفته میشدند از همان روزهای اول انقلاب شروع شد. در مدرسه علوی
"کمیتههای نظامی" شکل گرفتند. نظر اطرافیان خمینی این بود که برای حفظ
انقلاب و امنیت عدهای باید سریعاً حذف شوند. اولین گروه با مسؤولیت یوسف کلاهدوز،
نامجو و اقاربپرست شکل گرفت. (برخی از افراد این گروه بعدها در سقوط هواپیما از
بین رفتند.). گروه یا کمیته نظامی دیگری توسط محمد بروجردی و حاج احمد متوسلیان
شکل گرفت. (محمد بروجردی از نوابغ کار نظامی بود و متوسلیان هم یکی از آن چهار دیپلمانی
بود که در لبنان گم شدند. او هم در پاوه و مریوان فعال بود و کار نظامی خوب میدانست.).
گروه دیگری هم به سرپرستی حجتالاسلام محلاتی شکل گرفت تا "روحانیون فاسد،
رباخوار و قواد" را حذف کند. اینها لیست داشتند، لیستی که از شورای انقلاب
آمده بود. برای نظامیها عدهای از سرهنگ به بالا باید حذف و عدهای باید به خانههای
امن منتقل میشدند. در مورد ساواکیها هم همینطور بود. سه روحانی را گروه مربوط به
روحانیون به قتل رساند که بعدها معلوم شد بیگناه بودند. فاحشهها و اراذل و
اوباش هم در دستور کارشان بود و قرار بر آتش زدن فاحشهخانهها بود. که شهر نو
تهران و شقو بندرعباس و شیرینبیان شیراز و دوب (دوبل) آبادان را هدف گرفتند. یکی
از کسانی که فاحشهخانهها را آتش میزد به من گفت که: "... وقتی خانهها را
به آتش میکشیدیم جوانترها فرار میکردند اما پیرزنها و پیرمردها در خانهها و
در محله زنده زنده در آتش میسوختند. این نوع کارها تا چند سال بعد از انقلاب هم
میشد.
در استانهای مختلف برای اجرای قتل گروهی، به ویژه در
کردستان قرار بر این بود که ابتدا ناامنی ایجاد کنند و بعد به بهانه وجود ناامنی
برای سرکوب گروههای سیاسی نیرو اعزام کنند. در کردستان شاهد اجرای این طرح بودیم
که "گروه خلخالی" را هم اعزام کردند و چه جنایتها این مرد در کردستان
مرتکب شد. در جهبه هم مساله حذف با برنامه وجود داشت یادم هست که سال ۶۰ بی سر و
صدا سرهنگ رسول عبادت که مخالف اینها بود و پیشتر هم با چمران نمیساخت را زدند.
این سرهنگ کارآزموده و شجاع و انسان را در عملیاتی که برای نجات سربازانش رفته بود
با "قناسه" از پشت زدند. یک تیر از پشت به جمجمهاش خورده بود. توی غرب
هم، به ویژه در مهران از این نوع تصفیهها شد، حتی میان جمعی که فکر میکردند
ناراضی و مخالف هستند خمپاره انداختند.
بعدها هم به ترتیب و با برنامه سراغ گروه مجاهدها، فداییها
و تودهای و طرفداران منتظری رفتند. و بالأخره به قول خودشان سراغ "کله پُرها"،
مثل دکتر سامی و سیرجانی و فروهر و مختاری و پوینده و دیگران آمدند.
قتل "کله پُرها" را وزارت اطلاعات که شکل گرفته
بود انجام میداد. در واقع همان بچههای اطلاعات سپاه که حالا وزارت اطلاعات را میچرخاندند
این قتلها را با دستور از بالا، برنامهریزی میکردند. دیگر وزارت اطلاعات خودش
کشف میکرد و با حکم قضات شرعی که در اختیار داشت حکم صادر میکرد.
به نظر من قتلهایی که به قتلهای زنجیرهای معروف شدند، از
اواخر سال ۱۳۶۶ به ویژه اوایل سال ۱۳۶۷ با حذف "بچههای سپاه" همراه با
قتل علمای اهل تسنن شروع شد. افراد سپاه که طرفدار آیتالله منتظری بودند، و یا
مخالفان جنگ تشکلهای افشاگرانهای به ویژه در خراسان، خوزستان، اصفهان (نجفآباد)
و کردستان شکل داده بودند و درباره آنچه که در جبههها میگذشت افشاگری میکردند.
اینها شاهد بودند که در پشت جبهه و حتی در سنگرها افراد ناباب به نوجوانان تجاوز میکردند،
اعتیاد گسترده میشد و بعضی از خواهرهای پشت جبهه با برادران روابط نامشروع برقرار
میکردند. این مشاهدات و همینطور خستگی از طولانی شدن جنگ باعث شده بود اینها که
آدمهای سالم و متدینی بودند به اصطلاح خودشان "فقل کنند" و دست به
اعتراض و افشاگری بزنند. بیشتر اینها مریدان منتظری بودند و برای همین هم حذف مریدان
منتظری در دستور کار قرار گرفت. اینها اکثراً هم بچههای شیمیایی جبهه بودند. یک
سری طلبهها و روحانیون طرفدار منتظری را هم به عناوین مختلف به قتل رساندند.
اینها را سال ۶۶ جمع کردند و بعد از تخلیه اطلاعات سر به نیست کردند، یا با تصادف
ماشین و "کامیونی کردن"، و یا تکزنی یا صحنهسازیهایی مثل قتل در حال
سرقت و توسط سارق ساختگی و....
کشتار رهبران اهل تسنن را هم همین سال ۶۶ شروع کردند،
مخصوصاً در کردستان که ۱۶ مورد بود. سراغ کشیشهای مسیحی هم رفتند. بهاییها که جای
خود داشتند و از همان اول انقلاب حذفشان شروع شده بود..
به کسانی که در جبهه شیمیایی شده بودند، به ویژه طرفداران
منتظری عمداً نمیرسیدند، مثلاً سهمیه دارو نمیدادند. این بیتوجهی باعث مرگ عدهای
از این بچههای شیمیایی شد. حاج داود کریمی(۱)، حاج امیر حسین میرشریفی، حاج محمد
شریعتی و حاج رحیم برازجانی نمونه بودند. بعضی از اینها را هم با "قناسه"
میزدند، یعنی با تک تیر اندازی میکشتند.
سلاحی که برای "قناسه" استفاده میکردند "سیمونوف"
روسی بود که سلاح دقیق و خوبی بود. در جبههها هم برای تصفیه مخالفان جنگ و
معترضان از این روش و سلاح استفاده میکردند. به ویژه وقتی رفسنجانی به پیشنهاد خامنهای
و حکم خمینی جانشین فرمانده کل قوا شد (۱۲ خرداد سال ۱۳۶۷ بود)، در جبههها
ناراضایتی بالا گرفته بود و سلاح نبود و نیرو نمیتوانستند برسانند و همه کلافه و خسته
شده بودند.
سردار نقدی با همین "قناسه" حاج رحیم برازجانی را
کشت. حاج رحیم یکی از جوانان مخلص و شجاع جبهه بود. با لهجه قوی جنوبی، رشید و قوی،
که در عملیات جنگی پیشقدم بود. وقتی ماجرای آقای منتظری پیش آمد حاج رحیم از جمله
کسانی بود که کنار کشید، و عوارض تیری که در جبهه به پایش خورده بود را بهانه کرد
و رفت برازجان در نخلستان " آب پخش" شروع به کار کرد. آین محل، منطقهای
است بین گناوه و برازجان که خرمای معروف "کب کاب" به عمل میآید. گویا
سرکارگر آنجا شده بود. سردار نقدی و آدمهایش میروند آنجا سراغش و او را میزنند.
سراغ "کله پرها" یا روشنفکرانها از سال ۶۷ آمدند
که گفتم با قتل دکتر سامی شروع کردند که دهها نفر از جمله سعیدی سیرجانی و فروهر
و محمد مختاری و پوینده و... را به قتل رساندند. البته برنامه آنها این بود که
گروهی هم بکشند؛ این کار را اول بار با ساقط کردن یک هواپیما انجام دادند. هواپیما
به زاهدان میرفت، فکر میکنم سال ۱۳۷۰ بود، با ۶۳ تا از فرماندهان سپاه و ارتش،
اینها دنبالهروهای منتظری بودند. ماجرای انداختن اتوبوس نویسندهها به دره در
گردنه حیران را که خود شما بهتر میدانید.
زیرنویس:
* سلسله مطالبی
که پنجمین بخش آن را خواندید، اظهارات یکی از کارکنان سابق دستگاه قضائی حکومت
اسلامی در شکنجهگاهها و زندانهای این حکومت است. او به عنوان شاهد تجاوز به
دختران و زنان زندانی، شاهد شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی از گوشههایی
از جنایتهای پنهان مانده جنایتی به نام حکومت اسلامی پرده بر میدارد.
۱-
سایر بخشهای «جنایتها و خیانتهای جمهوری
اسلامی»:
------------------------------------
لطفاً از نوشتارهای زیر
نیز دیدن فرمائید
(نوشتارهای برگزیده
وبلاگ):
(به ترتیب، از نوشتارهای قدیمیتر به جدیدتر)
------------------------------
لطفاً در صورت امکان و
صلاحدید، عضو شوید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
*** نظرات شما بلافاصله منتشر میگردد ***