دوراندیشی منتظری:
محمد خاتمی، مقامی بیخاصیت
و ثناگو است
(همراه با بخشی از
سخنرانی ۱۳ رجب سال ۷۶ منتظری
در مورد خاتمی و خامنهای)
«آزاد آزاده»، ۲۱ اسفند
۱۳۹۰
در چند روز اخیر، انتقادهای صریحی نسبت به رأی
دادن محمد خاتمی در انتخابات، و نیز سخنان جدید او مبنی بر دروغ
بودن تحریم انتخابات صورت گرفت؛ محمد خاتمی گفته بود:
«من اطلاع دارم كه خط تحریم
از درون القاء میشد و جریانهائی قصد داشتند با جا انداختن این دروغ، نظام را به رویارویی
مجدد با همه افراد و جریانها و نهادهائی بكشانند كه انتقاد و اعتراض دارند»
در راستای این انتقادها، نامه زیر خطاب به آقای
منتظری و پاسخ او به این نامه، در ۱۴ فروردین سال ۱۳۸۰، درک و دوراندیشی آن
بزرگمرد متهم به سادهلوحی را نشان میدهد؛ او با آیندهنگری و ژرفبینی کامل،
خاتمی را در جایگاه ریاست جمهوری، مقامی «بیخاصیت و ثناگو» میداند و میگوید:
«با قانون اساسی فعلی ايران که همه اهرمهای
قدرت در اختيار رهبر قرار داده شده، بدون اين که پاسخگو باشد و مسؤوليتها، بر
عهده رئيس جمهور قرار داده شده، بدون اين که اهرمهای قدرت را در اختيار داشته
باشد، اگر از باب فرض، امام زمان هم رئيسجمهور شود، قدرت هيچ کاری را ندارد. اين
امر، تضاد واضحی است در قانون اساسی که بايد اصلاح گردد.»
همچنین، لازم به تذکر است که در کتاب «نجواهای
نجیبانه» نیز، بسیاری از نامهها و گفتارهای آقای منتظری، ذکر گردیده است که
خواندن آنها، صداقت و روشنبینی او را نشان میدهد.
البته ما باید واقعبین باشیم و از سر احساس
سخن نگوییم و بر این اساس، نباید یک نکته را فراموش کنیم و آن، اینکه هویت و هستی افرادی چون محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی، با
جمهوری اسلامی تعریف شده است و قطعاً در جایی که سخن از نابودی و سرنگونی جمهوری اسلامی
به میان آید، آنها مخالف این امر خواهند بود. به گمان من، این سخن حتی در مورد افرادی چون میرحسین موسوی
و کروبی نیز صادق است که پیش از این در نوشتارهای زیر در این وبلاگ، به این موضوع
نیز پرداخته شده است؛ آری، اینان متفاوت از منتظری هستند؛ برای اینان، «حفظ نظام،
از اوجب واجبات است» و برای منتظری، مردم، مهمترین امر بود؛ و حق با منتظری بود؛
زیرا، «نظام»، یک امر انتزاعی و برساختهای مجازی است و مردم، واقعیاتی دارای پوست
و گوشت و خون و استخوان و احساس! و ما نباید واقعیات را فدای امور مجازی سازیم.
متن کامل این مطلب، به همراه تصویر نامهها، به
نقل از وبلاگ شخصی نویسنده نامه آقای مسعود اسماعیل لو میآید؛ و در ادامه نیز بخشی از سخنرانی ۱۳ رجب
آقای منتظری در سال ۱۳۷۶، آن هنگام که محمد خاتمی تازه با ۲۲ میلیون رأی به ریاست
جمهوری برگزیده شده بود، ذکر میگردد و این «نجواهای نجیبانه»، عبرتی هستند برای
جمهوری اسلامی، که با نادیده گرفتن آنها، دیگر به «فریادهای خشمگینانه» تبدیل میشوند.
انتقادهای تند مرحوم
منتظری:
سید محمد خاتمی «مقامی بیخاصیت
و ثناگو» است!
نامه آقای مسعود اسماعیل لو به آیتالله
منتظری
به نام خدا
با سلام و خسته نباشید و امید سلامتی کامل شما
آقای منتظری از شما خواهشی داشتم، به آقای خاتمی
پیام مرا به عنوان یک ایرانی که ۲۲ سال در راه آزادی و استقلال ایران مبارزه میکند
را به ایشان بفرمایید و به ایشان بگویید که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکنند و
بگذارند ملت راه خود را برای استقرار آزادی و استقلال به دست بگیرد چون که قادر به این
کار است.
در این رژیم حتی یک فرشته هم تبدیل به شیطان میشود،
اگر ایشان میخواست کاری بکند ۲۲ میلیون رأی داشته!!! امید کاذب برای ملت ایران زیانآور
است. این رژیم، باطل است و در آن نمیتوان به دنبال حق گشت. حق در مقابل باطل است.
به ایشان بگویید تبلیغ رژیم به ضرر مردم است.
امیدوارم که ایشان خود را کاندیدا نکنند. در ضمن نظر شما را میخواستم بدانم، آیا
اگر مردم بخواهند این نظام را عوض کنند مخالف اسلام است؟!
آقای خاتمی گفتند که اگر کسی با این رژیم
مخالفت بکند دشمن اسلام و ملت است. شما چه فکر میکنید؟ تغییر رژیم حتی اگر اسلامی
هم نباشد حق یک ملت است.
شاد و پیروز باشید
مسعود اسماعیل لو
پاسخ آیتالله منتظری
باسمه تعالی
پس از سلام و تحیت
اولاً: اینجانب با ایشان ارتباط ندارم و از پیام
دادن به ایشان معذورم، بهعلاوه اگر ایشان با آن استقبال مردمی که در آغاز نسبت به
ایشان انجام شد و با این موقعیت فعلی که تبدیل به یک مقام بیخاصیت ثناگو شدهاند، وظیفه فعلی خویش را تشخیص ندهند، پیام من قطعاً اثری نخواهد
داشت.
و ثانیاً: حقيقت اين است که با قانون اساسی
فعلی ايران که همه اهرمهای قدرت در اختيار رهبر قرار داده شده، بدون اين که پاسخگو
باشد و مسؤوليتها، بر عهده رئيس جمهور قرار داده شده، بدون اين که اهرمهای قدرت
را در اختيار داشته باشد، اگر از باب فرض، امام زمان هم رئيسجمهور شود، قدرت هيچ
کاری را ندارد. اين امر، تضاد واضحی است در قانون اساسی که بايد اصلاح گردد.
و ثالثاً: بر حسب اصل اولی هیچکس بر دیگری ولایت
ندارد، فقط خدا که خالق ما و مالک تار و پود ماست حق مالکیت بر ما دارد، و خداوند
حق مالکیت را به خود انسانها واگذار نموده که برای اداره امور سیاسی و اجتماعی
کشور کسانی را که صلاحیت دارند با رعایت شرایط و موازین عقلی و شرعی انتخاب نماید
و او در برابر ملت و نمایندگان آنان مسؤول است و باید پاسخگو باشد و تفصیل در نامه
مختصر نمیگنجد.
إنشاء الله سالم و موفق باشید
۱۴/۱/۱۳۸۰
منبع: وبلاگ آقای مسعود اسماعیل لو
نامه دوم آقای مسعود اسماعیل
لو به آقای منتظری و پاسخ او
«به
نام خدا
با سلام و تبریک سال نو به همگی شما
آقای منتظری از شما خواهشی کرده بودم در رابطه با کاندیدا شدن
خاتمی، نمی دانم دریافت کردید یا نه؟ لطف کنید به ایشان پیغامی بفرمایید و بگویید که
بهترین کار ایشان کاندیدا نکردن خود می باشد. با شرکت نکردن خود ریشه استبداد خشک خواهد
شد.
امیدوار هستم که حرف ما را بها دهید. موفقت ایشان در گرو جدایی
از رژیم است. در صورت کناره گیری از کاندیدای ریاست جمهوری او، از او حمایت خواهیم
کرد. شاید آخرین فرصت خوب برای او می باشد. او باید مردم را انتخاب کند نه قدرت را!!!
مسعود اسماعیل لو»
پاسخ آقای منتظری:
«باسمه
تعالی
پس از سلام
پیام جنابعالی پاسخ داده شد. در این موضوع به نظر می رسد حق
با جنابعالی است؛ ولی من از پیام دادن به ایشان معذورم، اولاً ارتباط ندارم و ثانیاً
«لا رأی لمن لا یطاع» [کسی که از او اطاعت نمی شود، رأیی ندارد].
إن شاء الله موفق باشید
۱۶/۱/۱۳۸۰
منبع: وبلاگ آقای مسعود
اسماعیل لو (تصاویر نامهها و توضیحات بیشتر نیز در وبلاگ مندرج است)
بخشی از سخنرانی حسینعلی
منتظری
خطاب به علی خامنهای، خاتمی و
مسؤولان جمهوری اسلامی
۲۳ آبان ۱۳۷۶
(سخنرانی ۱۳ رجب)
... حالا
دیگر در دنیا با چماق نمیشود کار کرد، حکومت چماقی دیگر در دنیا پیش نمیرود.
مردم روشن شدهاند، بیدار شدهاند، هر کسی اهل مطالعه است، اهل کتاب خواندن است، بیدار
است. در دنیا اینگونه حکومت میکنند، حکومت دست ملت است، ما هم که گفتهایم
«جمهوری اسلامی». جمهور باید خودشان کشور را اداره کنند، مردم و جمهور بایستی
متشکل بشوند، نیروهای خوب را بسازند و برنامههای خوب داشته باشند. این انتخابات
که در کشور انجام میشود، یک روز انتخابات ریاست جمهوری است، یک روز انتخابات مجلس
است، یک روز انتخابات خبرگان، شما آقایان دیدهاید در وقت انتخابات یک افرادی قیم
میشوند و آقابالاسر و یک گروههای خلقالساعه و آنی درست میکنند و به طور چماقی
میخواهند پیش ببرند، برای این که یک عده میخواهند از ناآگاهی مردم و از اینکه
مردم در صحنه نیستند سوءاستفاده کنند، و این یک گرفتاری است. باید مردم خودشان
مجهز باشند، تشکیلات داشته باشند، نیرو و کادر ساخته باشند. یک حزب قوی حزبی است
که اگر در انتخابات پیروز شد هم وزیر خوب داشته باشد، هم وکیل خوب داشته باشد، هم
استاندار خوب داشته باشد، در همه قسمتها دارای نیروهای خوب باشد.
در دنیای امروز که بشر پیشرفته است و به مسائل
اقتصادی و سیاسی توجه دارد و به مسائل دینی هم الحمدلله روی آورده است، این مردم
باید تشکیلات داشته باشند، تشکیلات که داشته باشند قهراً باید روزنامه داشته
باشند، رادیو و تلویزیون در اختیارشان باشد، روزنامهها، جرائد، رادیو و تلویزیون
اینها که فقط مال دولت نیست، دولت را مردم روی کار میآورند، مردم نباید دستشان به
رادیو و تلویزیون برسد؟ رادیو و تلویزیون فقط در اختیار چهار نفر که آن بالا مینشینند
و یک دستوری میدهند باشد؟ مردم اگر حرفی داشته باشند باید حرفشان را رادیو و تلویزیون
پخش کنند، روزنامهها باید افکار و نظریات مردم را منتشر کنند. در دنیا اینگونه
است و اگر ما کوتاه بیاییم پسگردنی میخوریم و عقب میمانیم. آنطور که دو سه نفر
بنشینند برای کشور تصمیم بگیرند این در دنیای فعلی پیش نمیرود، «جمهوری» یعنی «حکومت مردم»....
... ولایت فقیه مثل ولایت امیرالمؤمنین(ع) باید
نظارت بر کشور داشته باشد، نظارت بر احزاب داشته باشد، نظارت بر دولت داشته باشد،
اما نه اینکه در همه جا دخالت کند، در جمهوری اسلامی دولت باید مستقل باشد، یعنی
دولتی که بتواند کار بکند. من یکی از
اشکالاتم به آقای رئیسجمهور آقای خاتمی واقعاً این است، من پیغام هم دادم نمیدانم به ایشان گفتهاند یا نه،
البته ایشان با من ارتباطی ندارند، اما من اول که انتخاب شدند برایشان پیام دادم،
بعد هم به ایشان پیام (شفاهی) دادم که اینطور که پیش میروید نمیتوانید کار کنید،
یک نفر رئیس دولت اگر وزرایش، استاندارهایش، با او هماهنگ نباشند یک قدم نمیتواند
بردارد، من پیغام دادم که من اگر جای شما بودم میرفتم پیش رهبر میگفتم: شما
مقامت محفوظ، احترامت محفوظ، ولی ۲۲ میلیون مردم به من رأی دادند، به من هم که رأی
دادند؛ این ۲۲ میلیون همه میدانستند که رهبر کشور به کسی دیگر نظر دارد. دفترشان
و خودشان و همه شخص دیگری را تأیید میکردند، ۲۲ میلیون آمدند به ایشان رأی دادند،
معنایش این است که ما آن تشکیلات را قبول نداریم. رأی این ۲۲ میلیون معنایش این
است که ما آن را که شما میگویید قبول نداریم، ایشان قاعدهاش این بود میرفت پیش
مقام رهبری میگفت شما احترامت محفوظ، ۲۲ میلیون به من رأی دادند، از من انتظارات
دارند و اگر بنا بشود که بخواهید در وزرای من، در استاندارهای من دخالت بکنید،
افرادی را به من تحمیل کنید من نمیتوانم کار بکنم، بنا بر این، من ضمن تشکر از
مردم استعفا میدهم، به مردم میگویم: ایها الناس میخواهند در کار من دخالت کنند.
قاعده این بود که به این صورت عمل نماید.
مردم از وزرا هم انتظارات دیگری داشتند. من برای
آقای دری [نجفآبادی] هم که وزیر اطلاعات شد، پیغام دادم که مشکل وزارت اطلاعات
فقط وزیرش نبود، اصلاً بافت وزارت اطلاعات خراب است. در عین حالی که در اطلاعات
آدمهای خوب، آدمهای علاقهمند و متدین نیز وجود دارد.... اما اطلاعات باید روی
اساس باشد نه این کارهایی که میکنند. به ایشان پیغام دادم که اطلاعات بافتش خراب
است. اگر بناست همان معاونها و همان کادر باشند و جنابعالی فقط ماشین امضا باشی و
در اطاق وزارتخانه بنشینی هر چه معاونها و مدیرکلها آوردند زرتی امضا کنی بدان
کلاهت پس معرکه است. آنچه مردم از تو میخواهند این است که اصلاً بافت آنجا را عوض
کنی، اطلاعاتی که هماهنگ با مردم باشد، نه یک آدمهای ناجور، آدمهایی که میخواهند
پرونده برای افراد درست کنند. من اطلاع دارم بعضی آدمهای عوضی آنجا هستند، البته
آدم خوب هم در آنجا هست.
آقای رئیسجمهور به عقیده من قاعدهاش این بود یک
قدری محکمتر میآمد. مقام رهبری هم بایستی
که همان رهبریش را میکرد. معنای رهبری این است که نظارت کند که در کشور کارهای
خلاف شرع انجام نشود. اگر یک وقت رئیسجمهوری، وزیری خواست کار خلاف بکند، از
مقررات شرع منحرف شود او جلویش را بگیرد، نه اینکه یک تشکیلات و یک گارد سلطنتی
درست کند از پادشاهان دنیا زیادتر، و کسی هم دسترسی نداشته باشد و در وزارتخانه
دخالت کنند، در استاندار دخالت کنند، در همه جا دخالت کنند، خود ایشان، اینهایی که
اطراف ایشان هستند، این غلط است. اینطور کشور پیش نمیرود، کشوری که چند ارگان
حکمفرما داشته باشد، دولت جدا، مجمع تشخیص مصلحت جدا و دفتر رهبری جدا، هر کدام
بخواهند اعمال قدرت کنند، اینجور کشور اداره نمیشود، و حکومت مطلقه به این صورت که تکلیف کشور را دو سه نفر معین کنند و مردم هیچکاره
باشند این در دنیای امروز مواجه با شکست میشود....
منبع: کتاب «نجواهای نجیبانه:
نقد نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن؛ نامهها، نوشتارها، گفتارها»؛ صفحه
۱۳۶۴؛ کتاب «خاطرات آیتالله منتظری»؛ پیوست شماره ۲۵۴.
لطفاً از نوشتارهای زیر
نیز دیدن فرمائید
(نوشتارهای برگزیده
وبلاگ):
(به ترتیب، از نوشتارهای قدیمیتر به جدیدتر)
لطفاً در صورت امکان و
صلاحدید، عضو شوید:
روح منتظری آزاده قرین رحمت و آمرزش خداوند مهربان . مطلب خوب و به جایی در مورد خاتمی ( فرد ی که شرافت ندارد ) نوشتی . موفق باشید
پاسخحذفبه امید یافتن راهی به رهائی از راه آگاهی، بدون دادن هزینه های گزاف و بی حاصل از جان و جیب ملک و مردم ایران زمین
حذف