آقای نوریزاد! «آزموده را
آزمودن خطاست!»
دیگر خامنهای را مخاطب
خطابههای فخیم خویش مخواه!
نامه سرگشاده «آزاد آزاده» به محمد نوریزاد
آقای محمد نوریزاد عزیز،
سلام بر شما و خویشان و همراهان صبور و استوار شما
ارزش هر کس به کردار،
گفتار و افکار اوست؛ و بر این اساس، این راهبر راهگمکرده، علی خامنهای، و نظام
بینظام او، که ما را بدینجا، بدین ویرانهسرا رسانده، با اینهمه خطاهای مهیب و
نهیبهای بیشکیب، کوچکترین و حقیرترین در ذهن و ضمیر مردم بزرگ ایرانزمین شده
است و «خودکرده را تدبیر نیست!»؛ «جهان با این فراخی» بر او تنگ آمده و چون تو
نامه میخوانی، او را ننگ میآید و رنگ و آب روی میرود.
آری! خامنهای، فقط خامنهای
است و شما فقط محمد نوریزاد و من و همه انسانها فقط یک انسان هستیم با واحد
شمارش «انسان»؛ همه یکسان، همه یک انسان، بر منهج منیر آزادی و آزادگی، بی تبعیض و
تصغیر و تحقیر؛ بی راهبری و راهروی؛ بی کهتری و مهتری؛ بی ولایت و قیمومت؛ با
شرافت و نجابت؛ و همه آیت انسانیت؛ آیتِ الله یا شیطان بودن، و قدیس یا ابلیس بودن
هر کس، بسته به درون خود اوست و مضمَر در ضمیر او...؛ که اهورایی یا اهریمنی و
نورزاد یا ظلمتزاد بودن ما نیز برخاسته از خواسته ماست و نتیجه و نقاوه افکار،
گفتار و کردار خود ماست...
نوریزاد عزیز!
اگر همراه مردم هستی، با
مردمت، با وطنت، با هموطنت سخن بگو، نه با رهبرت؛ که اگر این ناراهبرِ بیراههبر،
گوش شنوایی برای نجواهای مشفقان نجیبی چون تو داشت، تا کنون از خواب برخاسته بود
که: «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!»؛ اما او خواب نیست؛ خود را به خواب زده
است و نمیتوان او را بیدار کرد؛ پس به حکم فهم و عقل، «آزموده را آزمودن خطاست!»؛
اما اگر با رهبرت هستی، مردم را، این سوتهدلان فسرده و فرسوده را، با دردها و زخمهای
ناسورشان، به حال خودشان بگذار و بگذر! بر زخم خونین و چرکین آنها نمک مپاش! هرچند
دل و درونم گواهی میدهد و استواری و نجابت تو نشان از آن دارد، که با مردمت هستی
و بر نهج آن مَثَل معروف: «به در میگویی تا دیوار بشنود!». اما دیگر به در مگو و
مکوب! این در، شایسته نیست تا مخاطب خطابههای فخیم تو باشد. اما دلهای خسته از دیوار
دیوان، بیدار است و ندا و نجوای تو را به گوش جان نیوش میکند و بر دایره دیده مینهد
و امیدوار به حرکتآفرین شدن این نوشتارها و گفتارهای مسکوت و مسکون بر لوح سفید
کاغذ و سینههای دردمند است، تا شاید، و البته میباید و میآید، از طریق آگاهی،
راهی به رهائی یابد.
عزیز آزاده! نجیب استوار!
همه شواهد و قرائن و
علائم، گواه بر آن است که این نظام نامقدس و پلیدکردار، و رهبر راهگمکردهی
تبخترزدهی توهمیافتهاش، اصلاح نمیشود؛ پس بیا «برانداز» باشیم! آری برانداز!
نترسیم از «براندازی»! هیچکس و هیچچیز، مقدس و ورای نقد براندازنه نیست؛ البته
براندازی هم سیر و سیره و شیوه درست و استوار خود را دارد، نه بدانطریق که حکومت
پهلویها رانده شد و رفت و این ماند برای ما که در هر نفس، با جسم و جان میبینیم
و میچشیم؛ آری «آزموده را آزمودن خطاست!»؛ ظلم و ظالم را باید برانداخت! هرجا و
هرکه میخواهد باشد! حتا خامنهای، «رهبر گرامی» تو! حتا «جمهوری اسلامی»، محبوب
تو! نخواه که این نظام و رهبرش را به هر قیمتی حفظ و ستر کنی! نخواه، که این
خواسته تو اخلاقی و انسانی نیست! زیبنده تو نیست! زاده نور تو نیست!
بیاییم ما مردم خسته و
فسرده و فرسوده از جور جائران و جابران، و البته عبرتگرفته از خطاهای پیشین
خودمان، «دست در دست هم نهیم به مهر، مهین خویش را کنیم آزاد!» و دیگر به هیچ
«شاه» و «شیخی» اجازت ندهیم بر سرزمین ما زمهریر تزویر بباراند و با وعده ناکجا،
ما را به خرابستان، به هیچستان، برساند. آری:
«روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
روزی که ما دوباره برای
کبوترهایمان دانه بریزیم
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی
که دیگر نباشم!»
«به شکوفهها
به باران
برسان سلام ما را!»
با سپاس
دوستدار شما و همه ایرانیان
آزاد آزاده (اسم مستعار)
– ع.خ
با پوزش از اینکه
نتوانستم با نام حقیقی با شما سخن بگویم؛ چرا که استبداد جابر جائر، نامها را گم
و مستعار میسازد.
************************
لینک دانلود متن کامل
کتاب «نجواهای نجیبانه: نقد نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن (نامهها،
نوشتارها، گفتارها)» در ۱۹۱۳ صفحه (مشتمل بر متن کامل نامههای محمد نوریزاد به
خامنهای و گزیدهای از سایر نوشتارهای او) (یک فایل پیدیاف) (بدون نیاز به فیلترشکن)
آدرس صفحه فیسبوک کتاب
«نجواهای نجیبانه: نقد نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن (نامهها، نوشتارها،
گفتارها)»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
*** نظرات شما بلافاصله منتشر میگردد ***