راز بزرگ جمهوری اسلامی:
آیا جسد خمینی در سوریه دفن شده
است؟!
«جسد خمینی را در قبری که به نام او ساخته شده
است، دفن نکردهاند، بلکه آن را به سوریه انتقال داده و به احتمال قوی، در خانهای
که متصل به حرم منسوب به حضرت زینب است، مدفون ساختهاند.»
«نجواهای نجیبانه»، ۳۱ فروردین ۱۳۹۱
«آزاد آزاده» - ع. خ.:
چندی پیش به کتابی برخوردم با عنوان «گفتهنشدهها
درباره روحالله خمینی»، که توسط شخصی به نام مهدی شمشیری در سال ۱۳۸۱ در آمریکا
به چاپ رسیده است. یکی از ادعاهای این شخص در این کتاب، در مورد «نبودن جسد خمینی
در مقبره منسوب به او» است.
از سوی دیگر، از هنگامی که اعتراضها و شورشها
در سوریه شکل گرفت، همیشه برایم این سؤال مطرح بود که چرا رژیم جمهوری اسلامی، تا
بدین حد استوار و با همه نیرو و قوا، پشت سر حکومت بشار اسد ایستاده است؟ البته
عواملی چون منافع ایدئولوژیک و اقتصادی جمهوری اسلامی در سوریه و نیز مخالفت سوریه
با حکومت اسرائیل و اینکه رژیم بشار اسد، متحد استراتژیک جمهوری اسلامی است، دلایل
خوبی برای این پشتیبانی بودند. اما در عین حال، احساس میکردم این دلایل، کافی
نیستند و حکومت ایران، حداقل در شرایط حال حاضر که دیگر هیچ مدافع واقعی و جدی برای
رژیم بشار اسد باقی نمانده، میتواند با جامعه جهانی همراه شود، اما باز هم جدیترین
پشتیبان حکومت بشار اسد، در همه زمینهها، باقی مانده است. احساس کردم که شاید
جمهوری اسلامی رمز و رازی مگوی و سر و سرّی دیگر نیز با بشار اسد دارد. با خواندن نوشتار
کتاب فوق، گفتم شاید این امر نیز بیارتباط نباشد. بنا بر این، از آنجا که در جهان
سیاست، نباید هیچ احتمالی را از نظر دور داشت، تصمیم گرفتم این نوشتار را در وبلاگ
«نجواهای نجیبانه» منتشر سازم، تا اگر احیاناً کسی در این زمینه اطلاعات بیشتری
دارد، انتشار یابد و این امر، دقت و وضوح بیشتری یابد و در نهایت، حقیقت، آشکار
شود.
قطعاً اگر این راز، حقیقت داشته باشد، برای
جمهوری اسلامی و رهبران آن، بسیار گران تمام میشود و به یک آبروریزی حیثیتی تمامعیار
تبدیل خواهد شد. این رژیم، تا کنون هزینههای بسیار گزافی را صرف ساخت این مقبره
کرده و هر ساله هزاران نفر را از سراسر کشور، به مناسبت مرگ خمینی، روانه مزار او
میسازد و مسؤولان آن، هر ساله، به مناسبتهای مختلف، گرد این مزار، جمع میشوند و
نسبت به آن ادای احترام میکنند؛ آیا همه اینها دروغ و فریب و توهم است؟!
به هر روی، مهدی شمشیری در صفحات ۲۶۷ تا ۲۷۱ کتاب
«گفتهنشدهها درباره روحالله خمینی»، به نقل مستقیم روایتی در سال ۱۳۷۴ از یکی
از «متنفذان اهل راز جمهوری اسلامی» و از مسؤولان ارشد حرم شاه عبدالعظیم در شهر
ری، میپردازد، که با برخی شواهد و قرائن، سازگار میآید و به نظر نمیآید که خالی
از حقیقت باشد. متن کامل این مطلب، به شرح زیر است، با این توضیح که عکسها، توسط
«نجواهای نجیبانه» انتخاب شده و انتشار یافتهاند.
نبودن جسد خمینی در مقبره
منسوب به او
«... ادعای دیگری که میزبان ما در آن روز [یکی از
«متنفذان اهل راز جمهوری اسلامی» و از مسؤولان ارشد حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری]
با اطمینان کامل به عمل آورد، این بود که جسد خاطی [خمینی] را در قبری که به نام
او ساخته شده است، دفن نکردهاند، بلکه آن را به سوریه انتقال داده و به احتمال
قوی، در خانهای که متصل به حرم منسوب به حضرت زینب است (و قبلاً آن را برای توسعه
دادن حرم مزبور خریداری کرده بودند)، مدفون ساختهاند.
این شخص، در این رابطه، چنین شرح داد:
من در هنگام تخریب آرامگاه رضاشاه کبیر و باز
کردن قبر او شخصاً حضور داشتم و به اصطلاح، شاهد عینی بودم و قسم میخورم که کوچکترین
نشانهای از دفن جسد یک انسان در آن وجود نداشت؛ یعنی ما چیزی در آن ندیدیم که
بتوانیم آن را به عنوان باقیمانده آن جسد به حساب بیاوریم.
در میان صدها نفر انسان که در آن روز از شنیدن
گزافهگوئیهای صادق خلخالی در مورد جنایات رضاشاه به هیجان آمده و در کار تخریب
آرامگاه شرکت کرده بودند، گمان نمیرود که حتی یک تن وجود داشت که نسبت به رضاشاه
احساس کینه و تنفر شدید نمیکرد. ولی مشاهده خالی بودن قبر رضاشاه آنچنان بهت و
حیرتی در همه حاضران به وجود آورد که حتی در شرایط نامساعد آن روز نیز، اگر یک نفر
روحانی زرنگ و حراف از طرفداران رژیم سلطنتی در آنجا وجود داشت، میتوانست با
استفاده از این واقعه، رضاشاه را جزو اولیاءالله به حساب بیاورد و ناپدید شدن جسدش
را به کرامت او نسبت دهد و شورش عظیم در شهرری به وجود بیاورد!
در هر حال، بعد از این واقعه، همراه با خبر تخریب آرامگاه رضاشاه، خبر ناپدید شدن جسد وی نیز به سرعت در همه جا منتشر گردید و در اغلب محافل بالای مذهبی و انقلابی، مخصوصاً در تهران و شاه عبدالعظیم، در مورد علت آن، بحث و مذاکره به عمل آمد و نهایتاً این نتیجه حاصل گردید که قبر رضاشاه پهلوی احتمالاً از زیر به خارج راه داشته و محمدرضاشاه پهلوی در هنگام عزیمت خودش از ایران دستور داده است که جسد رضاشاه پهلوی را نیز از قبر خارج ساخته و به خارج از کشور انتقال دهند.
ولی تخریب آرامگاه رضاشاه پهلوی، بنیانگذار
سلسله پهلوی، بعداً این نگرانی را در بنیانگذاران رژیم جمهوری اسلامی پدید آورد که
ممکن است این بدعت ناپسند، روزی در مورد آنان نیز به مرحله اجرا گذاشته شود و بر
قبر آنان، به صورت انتقام، همان بگذرد که بر قبر رضاشاه پهلوی گذشت! حتی گویا خود
امام که خود را مسنتر، علیلتر و نزدیک به گورتر از دیگر رهبران و اولیاء جمهوری
اسلامی میدیده و قبل از دیگران، احتمال فوت خود را میداده، قبل از دیگران هم به
این نگرانی دچار شده و وصیت کرده است که جسدش را در ایران مدفون نسازند و به خارج
از این کشور انتقال دهند تا در هنگام سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، که خواه ناخواه
روزی فرا خواهد رسید، هرگاه مقبره او هم به سرنوشت مقبره رضاشاه دچار گردید، اولاً
استخوانهایش از سوخته شدن محفوظ بماند و ثانیاً پیروان یا همکاران حقهباز او، در
صورت امکان و اقتضاء، بتوانند این امر را هم به عنوان یک کرامت دیگر! از او به
حساب آورده و ابدیت او را به عنوان یک نفر از اولیاءالله، واقعی و مسجل سازند.
میزبان ما که ناقل این داستان بود، ادعا میکرد
که بعد از فوت امام، مردمی که در روز دفن جنازه او در نزدیک بهشت زهرا حضور یافته
بودند، چه به صورت ظاهر و چه از ته دل، در وضعی بودند که اگر در هنگام فرود آمدن
هلیکوپتر حامل جسد امام، با بلندگوهای قوی، که در آنجا وجود داشت، به آنان گفته میشد
که: «ای مردم، شما را به روح امام قسم میدهیم که از جای خود حرکت نکنید و به
هلیکوپتر نزدیک نشوید»، مسلماً هیچکس از جای خود تکان نمیخورد؛ اما چون
کارگردانان صحنه تدفین میخواستند که همه مردم دنیا! دفن جنازه امام را در قبری که
برای وی کنده و آماده شده بود باور نمایند، ترتیب داده بودند که ابتدا هلیکوپتر
حامل جسد کفنشده امام در نزدیک قبر فرود آید و بعد هم طبق برنامه قبلی، به مردم
اجازه دادند که به سوی هلیکوپتر هجوم ببرند، تابوت را در اختیار بگیرند و کفن جسد
را پاره کنند، تا هم خودشان و هم میلیونها نفر بینندگان پخش زنده و بینندگان بعدی
تلویزیونهای سراسر جهان، با چشم خود، وجود جسد امام را مشاهده کنند و واقعاً باور
نمایند که آن را برای دفن به آنجا آورده بودند. آنوقت کاری را که در آغاز میبایست
انجام دهند، به مرحله اجرا درآورند، یعنی به نام امام، از مردم خواستند که از
نزدیک جسد دور شوند و بعد هلیکوپتر، با جسدی که در کفن پاره پاره قرار داشت،
ظاهراً برای تعویض کفن به پرواز درآمد و از آنجا دور شد و مدتی بعد، همان هلیکوپتر
به آنجا برگشت و تابوتی دربسته از آن خارج گردید، و بدون اینکه احدی از تماشاچیان
به آن نزدیک شود، به داخل قبر برده شد.
با این ترتیب، به همه مردم حاضر در صحنه دفن و
به تمام بینندگان آن صحنه از تلویزیونها، در ایران و کشورهای دیگر، وانمود شد که
این جعبه، تابوت محتوی همان جسدی است که دقایقی پیش با چشم خود مشاهده کرده بودند،
در حالی که این تابوت، محتوی جسد نبوده و در آن قبر، جسد امام دفن نشده است.
این بود مضمون نسبتاً کامل داستانی که نوسنده
این سطور [مهدی شمشیری]، در حوالی ظهر این روز [دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۷۴]، از زبان
میزبان خود شنید. هرچند که قدرت و نفوذ این شخص به اندازه اوائل انقلاب نیست، ولی
به اقتضای شغلی که دارد، هنوز هم از متنفذان جمهوری اسلامی به شمار میآید و با
بسیاری از رجال مذهبی – سیاسی کشور، مخصوصاً با آنان که در حال حاضر به تندرو شهرت
دارند و در زمان فوت امام، نفوذی بسیار زیادتر از این زمان داشته و در زمره
گردانندگان امور و به اصطلاح «اهل راز» به شمار میآمدهاند، ارتباطی دوستانه،
بسیار نزدیک و تنگاتنگ داشته و دارد و حتی با بعضی از آنان، دارای نسبت نزدیک
فامیلی میباشد، به این جهت و نیز نظر به شخصیت وی و همچنین با توجه به اینکه منطق
و دلیل او برای توجیه تصمیم مربوط به انتقال و دفن جسد امام در خارج از کشور، قابل
قبول به نظر میرسد، لذا نویسنده این سطور، بعید نمیداند که داستان مزبور، واقعیت
داشته باشد...».
منبع: کتاب «گفتهنشدهها درباره روحالله
خمینی»، نگارش مهدی شمشیری، چاپخانه پارس، هوستون تگزاس آمریکا (تایپ و ویرایش در
ایران)، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۱ ش. – ۲۰۰۲ م.، صفحات ۲۶۷-۲۷۱.
------------------------------------
لطفاً از نوشتارهای زیر
نیز دیدن فرمائید
(نوشتارهای برگزیده
وبلاگ):
(به ترتیب، از نوشتارهای قدیمیتر به جدیدتر)
جنایتها
و خیانتهای جمهوری اسلامی (۱۴): احکام دهگانه شاهرودی - خمینی درباره تجاوز،
شکنجه و کشتار
جنایتها
و خیانتهای جمهوری اسلامی (۱۸): سرنوشت دردناک و رقتانگیز فرماندهان و قهرمانان
جبهههای جنگ
------------------------------
لطفاً در صورت امکان و
صلاحدید، عضو شوید:
ازاین شیاطین تاریخ بعید نیست اینها همه استادان شیطان هستند بخصوص خامنه ای ورفسنجانی ملحدولی ازشما جناب شمشیری میخواهم تا تحقیقات خودرا ادامه دهید این خدمت را درخق ملت آزاده ایران بنماید تشکرازشما جناب شمشیری محترم
پاسخحذفرحمانی هستم ازکشور آزاد ومبارز افغانستان
fekresh kon ghabre khomeyni khali bashe girim ke bordan sorie onja ham ke dar hale soghote bayad momyaish mikaran mifrestadanesh merikh .......................................
پاسخحذفakh melat baddbakht che kiri khordan ...............................................
ina dige kian
دروغ حناق نمي اورد جرعت داري بذار
پاسخحذفلعنت خدا بر شما کذابها که فکر مردم را با دروغ به تشویش میندازین ولی کاری ازتون نمیاد ایران استوار و پابرجا ماند و خواهد ماند روح معمارش شاد.
پاسخحذف