صفحات

۱۳۹۱ خرداد ۸, دوشنبه

اصلاح طلبی دینی؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی برای مسیر سرنگونی (بخش هشتم: جنبش سبز، نیزه ملت برای سرنگونی)



اصلاح‌طلبی دینی؛
خطری در کمین و مزاحمی جدی برای مسیر سرنگونی؛

بخش هشتم:
جنبش سبز، نیزه ملت برای سرنگونی

محمود خادمی (فعال سیاسی و نویسنده)


الف - علت، چگونگی و ماهیت:

جنبش اجتماعی سبز در واقع یک زلزله سیاسی بود که در کشور ما ـ به وسیله مردم شریف و جوانان دلیر ایران - اتفاق افتاد. در تمام دوران حاکمیت استبداد دینی، هیچ حادثه‌ای با این وسعت، ایرانیان، چه در داخل و چه در خارج کشور را به تکاپو و جنب و جوش سیاسی نینداخته بود. این جنبش اعتراضی در واقع جنبش ناراضیان علیه ۳۰ سال فشار، سرکوب، خفقان و... در کشور بود. مردم به جان آمده و ناراضیِ ایران قیام کردند تا حقوق از دست رفته و پایمال شده خود را از حلقوم این رژیم بیرون بکشند. این جنبش به شکلی جدید و در بستر نسل جوان ـ دختران و پسران جوان - شکل گرفت، این جوانان قبل از هر چیز به دنبال آزادی‌های فردی و اجتماعی پایمال شده خود بودند، چرا که در واقع جوانان کشور اعم از زنان و مردان جوان - که موتور محرکه اصلی این قیام بودند - بیش‌تر از سایر اقشار جامعه، سوژه ستم و سرکوب، در این رژیم بودند.
آنچه در میهن ما تحت عنوان «قیام اعتراضی سبز» به وقوع پیوست و کم کم به انقلاب شبیه شد، محصول بیش از سی سال استبداد و خودکامگی دینی بود و تقلب انتخاباتی، فقط جرقه اولیه را به این باروت خشم وارد کرد. ادامه و رشد صعودی جنبش در ماه‌های اولیه، با وجود تمام سرکوبگری‌های بی‌رحمانه و بی‌سابقه رژیم، نشان می‌دهد که ریشه‌های پیدایش و خاستگاه‌های این جنبش، ربطی به خواسته‌های اصلاح‌طلبان نداشته و ندارد.

مردم در بیش از ۶ ماه مستمر، در نبردی سخت و جانکاه با استبداد دینی، آزمایش استواری و عزم جزم خود را برای ساقط کردن رژیم نشان دادند. شاخ ولایت فقیه و اعوان و انصار رژیم در برابر قدرت همبستگی و اراده لایزال مردم شکسته شد و سراپای رژیم از فرجام رودرروئی با مردم و سرنگونی نظام به لرزه درآمد.

جنگ و دعوای باندهای رژیم - در درون نظام - بر سر قدرت و ثروت بیش‌تر، این بار  باعث بی‌آبروئی و بی‌اعتباری بیش‌تر رژیم در نزد مردم ایران شده و با آشکار شدن ابعاد بحران شکاف در رأس نظام و علاج‌ناپذیری آن در جریان انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ مردم یکپارچه - به خصوص در پایتخت کشور - به بهانه تقلب در انتخابات، به خیابان‌ها ریختند. اگر چه شکاف و انشقاق در درون نظام هیچ امر تازه‌ای نبود - این رژیم از ابتدای حاکمیت قرون وسطائی‌اش، همیشه با معضل جنگ گرگ‌ها در درون نظام خود مواجه بوده است - اما در گذشته، بحران‌های گریبانگیر رژیم با حکمیت ولی فقیه، با صدور حکم حکومتی و یا تدابیر دیگر، موقتاً رفع و رجوع شده و آتش‌بس موقتی میان باندهای مختلف رژیم برقرار می‌گردید.

این بار اما بحران پیش آمده شدت یافته، تغییرات کمّی خود را از سر گذرانده و در کیفیتی جدید به بحران درجه اول مشروعیت نظام مبدل شده بود. به این معنی که در پروسه انتخابات رژیم، بحران شکاف در رأس رژیم و رویدادهای پس از ۲۲ خرداد به بحران نهفته مشروعیت، واقعیت بخشید؛ یعنی چون رژیم نتوانست با تدابیر گذشته به حل و فصل این بحران فائق آید، به ناچار برای مهار بحران به خشونت آشکار، زندان، شکنجه، تجاوز و... متوسل گردید و این امر باعث گردید بحران مشروعیت ایدئولوژیک، که دیگر به موتور محرکه قیام مردم تبدیل گردیده بود، در جامعه عینیت یافته و به بحران درجه اول رژیم تبدیل گردد.

مرتضی نبوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مورد شدت و حدت این تشتت و تفرقه در حاکمیت در مصاحبه با «جوان آنلاین» در ۱۶ اردیبهشت سال بعد می‌گوید: حتی در بین نخبگان اصول‌گرا هم تفرقه و گسست آرا دیده می‌شود و آنان از ثبات فکری برخوردار نیستند. و بعضی از دوستان نزدیک‌مان با صراحت می‌گویند ما بریده‌ایم.... چهره‌های معدودی الآن در صحنه هستند که از مواضع ولی فقیه (رهبر) دفاع می‌کنند.

شیخ محمد یزدی عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان: ولی فقیه هدف اصلی حملات است و دیگر کسی حاضر به دفاع از ایشان نیست.

بدین ترتیب، بحران مشروعیت، همان‌طور که خمینی از آن به عنوان عامل اصلی سرنگونی رژیم یاد کرده بود، هم به بحران اصلی رژیم تبدیل شد و هم دیگر از آن پس، آینده رژیم را رقم  زد و می‌زند و هم همچنین، سرنگونی رژیم را به امری مشروع و موجه در چشم‌انداز قرار داده است. خمینی در سخنرانی سال ۱۳۶۲ بر همین عنصر به عنوان عنصر تعیین‌کننده سرنگونی جمهوری اسلامی تأکید می‌کند: اگر نتوانیم اختلافات اقتصادی و نابرابری بین فقیر و غنی را کم کنیم، مردم از اسلام (مشروعیت ایدئولوژیک نظام) مأیوس می‌شوند و دیگر هیچ چیز نمی‌تواند جلوی طغیان را بگیرد و ما همه با هم نابود می‌شویم.

بنا بر این، در حالی که شکاف و شقه در رأس حاکمیت رژیم به عالی‌ترین درجه خود رسیده بود، دایره ضد انقلاب (خودی و غیرخودی) بیش‌تر از گذشته وسعت گرفته و دامن اصلاح‌طلبان - شرکای دیروز نظام - تحت نام «سران فتنه» را گرفته و به بیرون از حاکمیت پرتاب شدند. در این وضعیت، اصلاح‌طلبان، در معرض زندان، اعدام، ترور و تعیین تکلیف نهائی قرار گرفتند. بعد از ماجرا‌ها اصلاح‌طلبان خرج خود را از رژیم جدا کرده و با جنبش سبز مردم موقتاً همراه و هم‌کاسه شدند. و چنین بود که بحران مشروعیت و یک‌پایه شدن رژیم، زمینه را برای شروع قیام مردم مساعد نمود.

اما دلیل واقعی حضور گسترده و یکپارچه مردم و جوانان در اعتراضات بعد از انتخابات - در شرایطی که جنبش اعتراضی، فاقد رهبری ذی‌صلاح و یا سازمان رهبری‌کننده‌ای بود و در حالی که هیچ‌کدام از نامزدهای انتخاباتی برای ریاست جمهوری نماینده «تغییر واقعی» نبودند - آن بود که دیگر مردم ستم‌کشیده ایران به جائی رسیده بودند که باید خود از موقعیت پیش‌آمده استفاده کنند و دست به کار تغییر رژیم شوند؛ یعنی مردم، دیگر بیش از این نمی‌توانستند منتظر قول و قرارهای اپوزیسیون‌های خارج کشوری بمانند.

فشار طاقت‌فرسا بر جنبه‌های گوناگون زندگی مردم، دیگر به مرز غیر قابل تحملی رسیده بود و مردم و جوانان کشور باید این شرایط را تغییر می‌دادند. شاید همین عامل (نیاز مردم به تغییر اوضاع)، علت اصلی محبوبیت مقطعی و ناگهانی موسوی و کروبی و... را در غیاب آلترناتیو‌های دیگر توجیه کند (جداگانه و در بخش‌های بعدی در مورد موسوی، کروبی و رهبری جنبش سبز خواهم نوشت).

آنها با حضور گسترده و فعال خود در اعتراضات نشان می‌دادند که دیگر حاضر نیستند تحت یک حکومت عقب‌مانده و قرون وسطائی زندگی کنند. این حضور گسترده و میلیونی مردم همچنین مؤید آن بود که این  جنبش اعتراضی صدای اکثریت مردم ایران است. حضور طیف گسترده و رنگارنگی از نیروهای سیاسی و اجتماعی و مردم عادی از هر دین و ملیتی در جنبش - در حالی که اختلافات عمیقی در نگرش، ایدئولوژی و پیشینه تاریخی آنان وجود داشت و تنها بر سر اشتراکات خود به هماهنگی نسبی رسیده بودند)(۱) - نشان می‌داد که این جنبش اعتراضی چون جنبش مشروطه ایدئولوژی ندارد. بنا بر این، می‌توانیم این جنبش را یک حرکت اعتراضی ملی و دموکراتیک بنامیم.

همچنین حضور گسترده مردم و جوانان، در عین حال، نشانه ناامیدی از خط «اصلاحات در بالا» بود - که اصلاح‌طلبان برای پیشگیری از سرنگونی نظام دینی و جلوگیری از تغییر به وسیله مردم در جامعه رواج داده بودند - یعنی مردم، دیگر چون گذشته برای دکان اصلاحات حساب باز نکردند و فهمیدند قدرت واقعی تغییر، خودشان هستند. یعنی این بار بر خلاف سال ۱۳۷۸ جنبش نه در میانه جامعه بلکه در قاعده آن شکل گرفته بود.

اما اصلاح‌طلبان (وصله‌های ناچسب به جنبش اجتماعی سبز) و سران جنبش سبز، با تلقی و نگاه گذشته به مردم و جوانان کشور، به تجربه و پتانسلِ رزمندگیِ شیرزنان و کوه‌مردان ایران کم بها داده و از آن غافل ماندند، عاملی (پتانسیل و ظرفیت مبارزاتی نسل جوان) که به سرعت میدان را از اصلاح‌طلبان در ربود؛ و بعد از آن، دیگر این مردم و جوانان دلیر میهن بودند که میدان‌دار و صحنه‌گردان اصلی نبرد با رژیم و مزدوران تا دندان مسلح‌اش بودند.

یعنی مردم، فرصت به دست آمده در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات را مغتنم شمرده و آن را به امکانی برای بسیج و اعتراض به تمامیت رژیم تبدیل نمودند و بدین ترتیب، مشکل سازماندهی و بسیج نیرو را تا حدودی به وسیله اصلاح‌طلبان و کاندیدای آنها برای ریاست جمهوری (موسوی) حل کردند. یعنی علاوه بر استفاده از اینترنت برای بسیج و سازماندهی نیروئی، اصلاح‌طلبان به نقطه تمرکزی برای تمام لایه‌های اجتماع برای تجمع و اعتراض به رژیم بدل شدند.

متأسفانه در شرایط بالقوه انقلابی آن مقطع، یک آلترناتیو ملی - دمکراتیک و رادیکال در صحنه حضور نداشت و از آلترناتیوهای خارج کشوری هم در این رابطه کاری ساخته نبود. اگر یک آلترناتیو ملی در آن ایام حضور می‌داشت، به سرعت به سازمان اصلی نبرد با رژیم تبدیل می‌شد و جنبش مردم ایران اکنون در موقعیت و مدار بسیار بالاتری قرار داشت.

در پروسه گسترش قیام هم به خوبی آشکار شد که مردم و جوانان دلیر ایران در پراتیک‌های مختلف و به خصوص نقاط حیاتی، خود تصمیم می‌گیرند و از موسوی و کروبی پیروی نمی‌کنند؛ و حتی در مواردی، شعارهایشان برخلاف دیدگاه‌ها و مواضع آنها انتخاب شده بود؛ یعنی موسوی و کروبی اختیار چندانی روی جنبش مردم نداشتند.

در یکی از فراز‌های با شکوه از ۶ ماه حماسه و نبرد انقلابی، در اعتراضات عاشورا برای اولین بار شاهد فوران گوشه‌هائی از خشم نهفته مردم نسبت به رژیم جنایتکار در مقابله و رویاروئی با قوای سرکوبگر بودیم. اقداماتی مانند فراری دادن مفتضحانه نیروهای نظامیِ تا دندان مسلح رژیم، دستگیری و خلع سلاح مزدوران و به آتش کشاندن وسائل و اماکن نظامی و اقداماتی که تماماً مضمونی دفاعی داشته و بخشی از حقوق مشروع شهروندی - حق دفاع از خود که باید هر فرد در جامعه از آن برخوردار باشد - به شمار می‌رود. ولی همین دفاع از خود، که برای اولین بار در جریان اعتراضات مردم ابراز شده بود، هشداری بود به رژیم سفاک ولایت فقیه و قوای سرکوبگر تحت امر او، که دوران صبر و تحمل مردم در مقابل وحشیگری‌های مزدوران رژیم رو به پایان است و از این به بعد، راه‌های جدید مقابله و مقاومت در مقابل قوای سرکوبگر را تجربه خواهند کرد.

همچنین در اعتراضات عاشورا، مردم و جوانان با شعارهائی مانند «جمهوری اسلامی؛ فانوس رو به باده!»، «ایران جنگه! خاموشی ننگه!»، «می‌جنگیم می‌میریم؛ ایران رو پس می‌گیریم!»، «خامنه‌ای بدونه؛ به زودی سرنگونه!»، «ما زن و مرد جنگیم؛ بجنگ تا بجنگیم!» و... گوشه‌هائی از عزم جزم خود برای سرنگونی رژیم را به نمایش گذاشتند و زنگ خطر را برای اصلاح‌طلبان حکومتی و نظام جمهوری اسلامی به صدا در آوردند.

این جنبش یک فرصت تاریخی پیش روی جامعه و جوانان تحول‌خواه ایران قرار داد و زمینه‌ساز یک موقعیت بی‌نظیرِ انقلابی بالقوه در کشور را فراهم کرد. با شروع قیام اعتراضی مردم، فرصتی برای امتحان پس دادن در صحنه ملی، برای مخالفین رژیم پیش آمد که هر کس می‌توانست جان‌مایه مردم و میهن‌دوستی واقعی خود را با همراهی و تقویت جنبش مردم نشان دهد، در چنین شرایط آماده برای قیام، در غیاب یک آلترناتیو ملی و انقلابی و کم‌کاری‌ها و خطاهای اپوزیسیون‌های خارج کشوری، مردم و جوانان آزادی‌خواه، به ناچار موقتاً به موسوی و کروبی رضایت دادند.

پایه‌گذاران جنبش سبز، موتور محرکه اصلی آن و عامل اصلی تداوم و رادیکالسم جنبش،  جوانان دلیر و دانشجویان بودند. در بخش‌های دیگر به پایه‌گذاران جنبش اجتماعی سبز یعنی جوانان و دانشجویان - نسل سوم انقلاب - خواهم پرداخت.

ادامه دارد...

محمود خادمی
۶ خرداد ۱۳۹۱
۲۶ می ۲۰۱۲
arezo1953@yahoo.de  


پانویس:

۱- آرزوی محالی که علی‌رغم گذشت بیش از سی سال از عمر حاکمیت استبداد دینی در کشورمان، در میان اپوزیسیون‌های رنگارنگ خارج کشوری، هنوز محقق نشده است.


* دیدگاه‌های وارده در نوشتارها لزوماً دیدگاه «نجواهای نجیبانه» نیست.


------------------------------------


بخش‌های پیشین نوشتار:








------------------------------------


لطفاً از نوشتارهای زیر نیز دیدن فرمائید
(نوشتارهای برگزیده وبلاگ):
(به ترتیب، از نوشتارهای قدیمی‌تر به جدیدتر)















































































------------------------------






لطفاً در صورت امکان و صلاحدید، عضو شوید:

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

*** نظرات شما بلافاصله منتشر می‌گردد ***