صفحات

۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

«سیادت»، نژادپرستانه، تبعیض‌آمیز و غیراخلاقی است؛ عباس خسروی فارسانی






«سیادت»، نژادپرستانه، 

تبعیض‌آمیز و غیراخلاقی است

عباس خسروی فارسانی

چکیده
سیاست «سیادت» و این‌که نژاد و گروهی ویژه را در جوامع انسانی از دیگر گروه‌ها جدا و مجزا سازیم و در میان مردم و متصدیان و دکان‌داران دین، آنها را با رنگ‌های سبز و سیاه و قبا و ردا و شال و شمایل و کلاه و عبا و عمامه متفاوت و اسم و عنوان «آقا» و «سید» و «سادات» و «میر» و برپا ساختن گنبد و گلدسته و حقوق مادی و معنوی بی‌مبنا برتری و تمایز ظاهری و باطنی بخشیم، «جهل مقدس» و مخالف انسانیت، عقلانیت، اخلاق، عدالت و دیانت است. از این رو، بیش و پیش از هر چیز، وظیفه مردم است که بر اساس آگاهی، به این تبعیض‌های ناروا و بی‌مبنا میدان جولان ندهند و شأن و شخصیت تمامی انسان‌ها را برابر بدانند و برای هیچ فرد و فرقه و نژادی جایگاه و جلای جبروتی و ویژه قائل نباشند.

مقدمه
من در خانواده‌ای رشد یافتم که جزء نژاد سادات محسوب می‌شدند؛ همواره این سؤال را در ذهن داشتم که چرا افرادی به عنوان «سید» و «آقا» احترام ویژه‌ای دارند؛ سپس دریافتم که در جامعه، سیاست، فرهنگ، مذهب و اقتصاد نیز آنان دارای شأن و منزلت برتری هستند؛ اما هیچ‌گاه نتوانستم دلیل و پاسخ قانع‌کننده‌ای برای پرسش‌های خود پیدا کنم؛ این نوشتار، چهارچوبی است چکیده از برآمدن و پاسخ نیافتن این پرسش‌ها.
برای رفع ابهام‌های احتمالی، علی‌رغم میل درونی، پیشاپیش لازم است گفته شود که من دانش‌آموخته کارشناسی ارشد الاهیات، گرایش فلسفه و کلام اسلامی از دانشگاه امام صادق هستم؛ دانشگاهی که مطالعات اسلامی و فقه و اصول، جزء دروس بنیادین آن است؛ با تاریخ قرآن، حدیث، ادیان و مذاهب به خوبی آشنا هستم؛ همچنین استاد دانشگاه در رشته الاهیات بوده‌ام؛ و در مقطع دکترا در رشته فلسفه غرب، تحصیل کرده‌ام؛ همچنین مادربزرگ پدری من جزء نژاد و خاندان سادات بوده است؛ اما اینجا بحث حقیقت‌جویی است نه فخرهای دروغین. از این رو، آنچه گفته می‌شود بر اساس شناخت و آگاهی و البته با انگیزه اخلاقی و انسانی و در راه یافتن راهی به رهایی از راه آگاهی است؛ و البته خود را خالی از خطا و اشتباه نمی‌دانم و از نقدها و نقض‌ها صمیمانه استقبال و سپاسگزاری می‌کنم.

 معنای «سید»
«سید» در لغت به معنی «آقا»،«بزرگوار»،«رئیس» بوده و در اصطلاح فارسی‌زبانان و شیعه، به کسانی گفته می‌شود که نسبشان به واسطه فاطمه دختر پیامبر اسلام به محمد بن عبدالله منتهی می‌شود؛ همچنین به سائر علویّینی که به واسطه عباس بن علی یا محمد حنفیه نسبشان به علی ابن ابی‌طالب می‏رسد و کسانی که نسبشان به جعفر طیار و عقیل می‏رسد، احتراماً سید گفته می‏شود. (منبع)

نقد حقوقی
ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر که در واقع، اساسی‌ترین بند این اعلامیه و بنیاد آن است، بیان می‌دارد:
«تمام افراد بشر، آزاد، زاده می‌شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق، با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه‌ای برادرانه رفتار کنند.»
اما سیاست سیادت، در تناقض آشکار و همه‌جانبه با این اصل بنیادین حقوق بشری است؛ به راحتی، می‌توان مبنای مخالفت جمهوری اسلامی با حقوق بشر و نقض آشکار آن در ابعاد گوناگون را در همین‌جا دید و اساساً نباید از جمهوری اسلامی انتظار احترام به حقوق بشر را فارغ از نگاه مذهبی و صرفاً بر اساس برداشت بشری داشت!

نقد اخلاقی
«قانون طلائی اخلاق»، که در میان تمامی انسان‌ها، مذاهب و مکاتب، مشترک است، بیان می‌دارد که:
«هر آنچه برای خود می‌پسندی، برای دیگران نیز پسندیده بدان و هر آنچه برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران نیز ناپسند بدان»
اما سیاست سیادت و قائل شدن امتیازات ویژه برای نژاد و گروه خاص، در تقابل بنیادین با این اصل اساسی و جهان‌شمول اخلاق است.

نقد مذهبی - تاریخی
بزرگ‌ترین مستند قرآنی برای سیاست سیادت، آیه «مودت» در قرآن است؛ این آیه بیان می‌دارد:
«ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات؛ قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی؛ و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا إن الله غفور شکور»:
«این است همان که خدا بندگان خود را بدان بشارت می‌دهد، بندگانی که ایمان آورده اعمال صالح کردند. بگو من از شما در برابر رسالتم مزدی طلب نمی‌کنم به جز مودت نسبت به اقرباء، و کسی که حسنه‌ای به جای آورد، ما حسنی بر آن حسنه اضافه می‌کنیم که خدا آمرزگار و قدردان است.» (سوره شورا، آیه ۲۳)

مهم‌ترین دلیل و برداشت مدافعان سیاست سیادت از این آیه، تأکید بر ضرورت احترام به خاندان پیامبر است؛ اما اکرام و احترام، امری شخصی و اختیاری است و به هیچ وجه، موجب در نظر گرفتن حقوق ویژه مادی و معنوی نمی‌گردد؛ آیه مودت، نهایتاً بر احترام مرسوم به خاندان پیامبر، به‌ویژه در زمان حیات او، تأکید دارد و هیچ دلالت مستحکمی بر حق ویژه نژادی خاص در نسل‌های بعدی و دالان تاریخ بشریت ندارد؛ بلکه برعکس، آیات دیگر قرآن، دلالت قطعی بر عدم چنین حقی دارند؛ از جمله آیات زیر:
«قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله وحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین»؛
«بگو من تنها بشری هستم مثل شما با این فرق که به من وحی می‌شود که معبود شما معبودی است یکتا؛ پس همه یک‌صدا به سویش ‍ رو کنید و از شرکی که به وی ورزیده‌اید استغفار کنید و وای به حال آنان که شرک می ورزند.» (سوره فصلت، آیه ۶)

«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم»؛
«هان ای مردم ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را تیره‏هایی بزرگ و تیره‏هایی کوچک قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه اینکه به یکدیگر فخر کنید؛ و فخر و کرامت نزد خدا تنها به تقوی است و گرامی‏ترین شما باتقوی‏ترین شما است که خدا دانای با خبر است.» (سوره حجرات، آیه ۱۳)

چنان‌چه گفته شد، آیه «مودت»، آیه‌ای است که دلالت قطعی بر حقوق ویژه ندارد و به اصطلاح قرآنی، جزء آیات «متشابه» محسوب می‌گردد، در حالی که دو آیه فوق، دلالت قطعی بر عدم حق ویژه بر نژاد پیامبر اسلام دارند و جزء آیات «محکم» شمرده می‌شوند.

از سوی دیگر، یکی از حقوق ویژه سادات در تشیع، حق «خمس» است که در این مذهب، جزء فروع دین شمرده می‌شود؛ بررسی بحث سیادت و خمس از نگاه مذهبی، مجالی جداگانه می‌طلبد؛ در اینجا به اجمال، نگاهی نیز به بحث خمس می‌اندازیم؛

«خمس» در لغت به معنای یک‌پنجم است و در اصطلاح فقه، عبارت است از پرداخت یک‌پنجم درآمدی که از راه زراعت، صنعت، تجارت، پژوهش و یا از راه‌های کارگری و کارمندی به دست می‌آید. (منبع)؛ طبق فتوای مراجع تقلید شیعه، خمس به دو سهم تقسیم می‌شود که یکی سهم سادات فقیر، یتیم و در راه درمانده است و دیگری سهم امام زمان؛ که هر دو سهم، در عصر غیبت، باید به مرجع تقلید یا نماینده وی داده شود، مگر آن که از ایشان اجازه گرفته و در راهی مصرف شود که آنها اجازه می‌دهند. (منبع)
حکم خمس، جزء فروع دین در مذهب شیعه است و در مذهب اهل سنت وجود ندارد؛ و به لحاظ تاریخی، در صدر اسلام، مستند محکمی که ثابت‌کننده این حکم باشد، وجود ندارد؛ بلکه برعکس، مستندات سدیدی در رد این حکم، وجود دارد، که باید در مجالی جداگانه به آنها پرداخت. می‌توان ریشه تاریخی حکم خمس را بیش و پیش از هر چیز، در آیین یهودیت پیدا کرد که بر نژادی ویژه و حق ویژه آن تأکید اکیدی دارد؛
به عنوان مثال، بر اساس روایت بخش عهد عتیق کتاب مقدس (تورات)، حکم و دستور خمس در زمان حکومت یوسف پیامبر به عنوان عزیز مصر و در دوره سلطنت فراعنه، از جانب خداوند به یوسف صادر گردید. در کتاب «پیدایش» (نخستین کتاب تورات و همچنین نخستین کتاب عهد عتیق) آمده است که در دوره هفت ساله برکت، پیش از دوره هفت ساله قحطی، خداوند فرمان داد تا مردم از محصول مزارعشان چهارپنجم را به مصرف خانواده‌هایشان رسانده و یک‌پنجم (خمس) آن را به خزانه فرعون تقدیم کنند. در هنگام قحطی، به واسطه همین یک‌پنجم‌ها، مردم مصر توانستند هفت سال قحطی را پشت سر بگذارند. این حکم در ترجمه کتاب مقدس به فارسی نیز، «خمس» ترجمه شده است.» (منبع)
مهم‌ترین مستند قرآنی مفسران و فقهای شیعه در مورد خمس، این آیه از قرآن است:
«واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتمی و المسکین و ابن السبیل ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و الله علی کل شی ء قدیر »؛
«و بدانید آنچه را که سود می‌برید برای خدا است پنج‌یک آن و برای رسول و خویشاوند او و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان، اگر به خدا و آنچه را که در روز فرقان روزی که دو گروه یکدیگر را ملاقات کردند بر بنده‌مان نازل کردیم ایمان آورده‌اید، و خداوند بر هر چیز توانا است.» (سوره انفال، آیه ۴۱)

اما این آیه دلالت صریحی بر حکم فقهی خمس به عنوان یک حکم همیشگی، دائمی و در مورد تمامی درآمد تمامی مردم ندارد؛ به‌ویژه که در آیه واژه «غنمتم» (غنیمت می‌برید) به کار رفته است نه واژه «کسبتم» (کسب می‌کنید، سود می‌برید)؛ در حالی که بسیاری از مترجمان شیعه، آیه را به «سود می‌برید» ترجمه کرده‌اند!

نقد روان‌شناختی
تمایزبخشی به نژاد و گروهی خاص و در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی بی‌مبنا برای آنها، سبب توهم خودبزرگ‌بینی، تقدس، تبختر، غرور و فخرفروشی می‌گردد، آنان را از جستجوی حقیقت و تلاش شرافت‌مندانه برای معاش معاف می‌دارد و به خودشیفتگی، تنبلی و تن‌پروری سوق می‌دهد.

نتیجه
سیاست «سیادت» و این‌که نژاد و گروهی ویژه را در جوامع انسانی از دیگر گروه‌ها جدا و مجزا سازیم و در میان مردم و متصدیان و دکان‌داران دین، آنها را با رنگ‌های سبز و سیاه و قبا و ردا و شال و شمایل و کلاه و عبا و عمامه متفاوت و اسم و عنوان «آقا» و «سید» و «سادات» و «میر» و برپا ساختن گنبد و گلدسته و حقوق مادی و معنوی بی‌مبنا برتری و تمایز ظاهری و باطنی بخشیم، «جهل مقدس» و مخالف انسانیت، عقلانیت، اخلاق، عدالت و دیانت است. از این رو، بیش و پیش از هر چیز، وظیفه مردم است که بر اساس آگاهی، به این تبعیض‌های ناروا و بی‌مبنا میدان جولان ندهند و شأن و شخصیت تمامی انسان‌ها را برابر بدانند و برای هیچ فرد و فرقه و نژادی جایگاه و جلای جبروتی و ویژه قائل نباشند.








---------------------------------

بیشتر بخوانید:





















---------------------------------

دعوت از شما نجیب گرامی؛ در فیس‌بوک به ما بپیوندید:

معرفی و دانلود کتاب:


۱ نظر:

  1. آنچه سیادت نامیده اند در واقع چیزی جز نژاد پرستی نیست که مثل باقی موارد با حلوا حلوا به ماتحت ابلهان کرده اند در حالیکه حتی افریقای عقب مانده هم از مرحله نژاد پرستی گذشت مسلمان ابله هنوز نژاد پرست است و به آن افتخار هم میکند . آخه خریت تا چه حد؟

    پاسخحذف

*** نظرات شما بلافاصله منتشر می‌گردد ***