باز هم خیانت محمد خاتمی:
مردم مظلوم هستند، ولی انقلاب مظلومتر است!
نگاهی گذرا به اولویتهای محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی
و
گروههای موسوم به اصلاحطلب و اعتدالگرا
عباس خسروی فارسانی
بر اساس خبری که در وبسایت محمد خاتمی منتشر شده
است، او در دیدار با نامزدهای اصلاحطلب شوراهای اسلامی شهر و روستا گفته است: «کسانی
که گرایش به اصلاحات و عقلانیت دارند به صحنه بیایند. امیدوارم که اجرای انتخابات
به روش عقلانی و سنجیده باشد که نتیجه همان باشد که مردم میخواهند. مردمی که به
صحنه میآیند هم در وجدان خود و هم نزد خدا روسفیداند و هم ان شاء الله نتیجه
انتخابات به نفع کشور و جامعه باشد و بیش از همه انقلابی که این همه برایش خون
داده شده و سرمایه گذاشته شده است سود میبرد و من معتقدم مردم مظلوم هستند، ولی
انقلاب مظلومتر است که ارزشهای والایش گاه تحریف و از آن سوء استفاده میشود. امیدواریم
نتیجه انتخابات این باشد که از تهدیدها جلوگبری کند و ارزشهای انقلاب که از مهمترین
آنها حاکمیت مردم بر سرنوشت است تحقق یابد و جایگاه ما را در عرصه جهانی بالا ببرد
و مشکلات کمرشکن مردم کم شود»
البته این تنها مورد از این دست نیست که در سخن
آقایان به اصلاحطلب حکومتی، نظام، اسلام و انقلاب، بر مردم اولویت و برتری دارد؛
نمونههای فراوانی از اینگونه سخنان و اولویتبخشی را میتوان در دیدگاههای محمد
خاتمی، هاشمی رفسنجانی و دیگران مدعیان اعتدال و اصلاحطلبی دید. که در ادامه به
برخی دیگر از این موارد، اشاره میکنم:
هاشمیرفسنجانی:
«باید انقلاب و نظام اسلامی را حفظ کنیم...؛ همان زمان که اصرارها برای حضورم در
انتخابات زیاد بود در پاسخ میگفتم تمام موانع و اسراری را که میدانم نمیتوانم
بازگو کنم، ولی به دلیل افزایش فشارها، نخواستم فردی مستبد به رأی باشم و ثبتنام
کردم و قصدم در مرحله اول کمک به خلق حماسه سیاسی مورد نظر رهبری معظم انقلاب و در
مرحله دوم در صورت توفیق، خدمت به مردم بود.»
بیانیه
حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری: «من آبرو و اعتبارم را که در طول نیم قرن گذشته از انقلاب
اسلامی و مردم گرفتهام برای اسلام، انقلاب و مردم و اعتلای میهن به دست میگیرم و
با تأکید بر اعتدال علوی که چپ و راست، افراط و تفریط را ضلالت و گمراهی میداند،
پا به میدان میگذارم»؛
محمدرضا عارف نیز در مناظره
سوم، ظلم به نظام را به صورت قطعی تأیید کرد، اما از ظلم به مردم و کشتهشدگان
حوادث پس از انتخابات سال هشتاد هشت سخنی به میان نیاورد؛ در این مناظره سعید جلیلی
در ارتباط با حوادث پس از انتخابات، خطاب به محمدرضا عارف گفت: «آیا قبول ندارید
که ظلم بزرگی به نظام شد؟»؛ محمدرضا عارف نیز در پاسخ به جلیلی گفت: «قطعاً قبول
دارم که ظلم به نظام شد، ظلمی که در تاریخ ثبت شد، اما باید سهم تک تک گروهها را
مشخص کنیم و علل را ریشهیابی کنیم.»
حسن روحانی: «به
قول فوکو، مردم ایران اصلاحات مد نظر خود را در اسلام و انقلاب اسلامی یافتند. در
این انقلاب، اجرای احکام اسلام و خواستههای مردم تجلی یافت. مردم از مرزهایی عبور
کردند که برای قدرتهای جهانی باورکردنی نبود. انقلابی که به غرب و شرق اعتنایی
نداشت و در مسیر استقلال و راه حق به نهضت و مبارزه خود تا پیروزی ادامه داد.»
اما ای کاش این آقایان که دائم در سخنان آنان، نظام و
انقلاب بر مردم اولویت دارد، این «نظام» و «انقلاب» را به ما نشان دهند. آخر مگر این
هویتهای انتزاعی چه واقعیتی را در بر دارند که اینگونه در سخنان این دروغگویان،
تزویرگران و خیانتکاران بر مردم اولویت مییابند؟ نظام و انقلابی که مردم را
نداشته باشد، دیگر وجود ندارد. نظام و انقلاب، مرده است و فقط باید منتظر دفن آن
در گورستان تاریخ باشیم. این مردم گوشت و پوست و خون و استخوان دار هستند که
واقعیت ملموس و عینی دارند، درد واقعی دارند، زجر میکشند، رنج میبرند و...؛ دروغ
بس است! تزویر بس است! خیانت بس است! جنایت بس است!
تردید نکنیم که خیانتها و جنایتهای افرادی چون هاشمی
رفسنجانی و محمد خاتمی در حق ایران و ایرانیان بسی بیشتر از خیانتهای خامنهای و
خمینی است. اینان نه «اصلاحطلب» که «مصلحتطلب» هستند و در نگاه آنان، مصلحت
نظام، که به معنای خودشان است، هزاران بار بر مصلحت مردم، اولویت و برتری دارد و
«حفظ نظام، از اوجب واجبات است»؛ تا کی میخواهیم فریب بخوریم؟! تا کی؟!
«آزموده را آزمودن خطاست!»
«عاقل، از یک سوراخ، دو بار گزیده نمی شود!»
«رهایی، رایگان نیست!»
-----------------------------------------
نوشتارهای مرتبط:
-------------------------------------------------------------
دعوت از شما نجیب گرامی؛ در فیسبوک به ما بپیوندید:
معرفی و دانلود کتاب:
-------------------------------------------------------------
That is true. Both revolution and the nation oppressed by the leader.
پاسخحذفشانزده سال پیش جوانکی بودم که در سر شور و در دل امید بسیاری داشتم.
پاسخحذفآن روزها فریب خاتمی و سخنان زیبایش را خوردم.
برایش یقه جر دادم.
اما در دور دوم ریاست جمهوری اش، وقتی گریست ... گفتم "اشک تمساح"
زیرا اگر جمله یی از سخنانش راست بود، با تکیه بر 22 میلیون رای، توفان می کرد ... اما گرد و غباری پر تراکم پدد آمد و از پس او و آن گرد و غبار، دیوانه یی از بند رسته، گرازی با پوزه یی ویرانگر خاک وآب، احمدی نژاد بیرون آمد ...
دست آردی این گرگ ها دیگر فریبم نمی دهد ...
امروز باور من فقط خداست.
نه پیغمبری، نه امامی، نه قرانی ... که اگر اینها درست و راست بودند در دست خاتمی و امثال او نبودند ...