یک پیشنهاد استراتژیک برای انتخابات ریاست جمهوری:
تحریم فعال و هدفمند
و انتخاب بهترین گزینه موجود، با کمترین رأی ممکن
م. آزاد
چکیده
این دوره بهترین زمان برای به چالش کشیدن حاکمیت فعلی فرا رسیده است و تمامی
کسانی که میخواهند نظام فعلی را به چالش بکشند باید متحد شده و در دام دوقطبیهای
فرمایشی حاکمیت نیفتاده و البته این بار با اراده و عزم و اتحاد خود دوقطبی جدیدی
در جامعه تعریف نمایند که همانا شرکت کردن و شرکت نکردن در انتخابات باشد؛ و بدین
وسیله انتخابات امسال را به صحنه رفراندوم دوباره نظام جمهوری اسلامی ایران که
البته دیگر به هر چیز شبیه است جز «نظام» تبدیل نمایند. این دوقطبی، به نوعی
رفراندوم نظام فعلی خواهد بود: جمهوری اسلامی «آری» یا «نه». قابل توجه تمامی کسانی
که مدام فریاد برگزاری رفراندوم سر میدهند، شاید بهترین زمان برگزاری رفراندوم
فرا رسیده است.
«شادی، آبادی، آزادی همه
از رویش اندیشه ماست.
ریشهها میگویند ما تواناتر از آنیم که میپنداری»
میزان مشارکت مردم در هر انتخابات، مخصوصاً انتخابات ریاست جمهوری، همواره
چالش اصلی نظام بوده که خواسته تمام مشکلات و ضعفهای خود را در پوشش این مشارکت
ظاهری در نظر جامعه جهانی و مخالفان خود بپوشاند. مخصوصاً که مدام در تمام
انتخابات تبلیغ میگردد که تمام کسانی که در انتخابات شرکت نمودهاند نظام را قبول
دارند.
بنا بر این، حاکمیت هموراه سعی نموده انتخابات را به گونهای مدیریت نماید که
اولاً دوقطبی شدید درونگروهی اتفاق افتاده و با این ترفند حداکثر مشارکت را از
مردم بگیرد، متأسفانه حتی کسانی که مخالف نظاماند بارها ناخواسته در این میدان،
بازی خوردهاند؛ در مرحله دوم هم سعی نموده گزینه مطلوب خود را حتی از بین گزینههایی
که با نظارت شدید از فیلتر شورای نگهبان عبور نمودهاند از صندوق خارج نماید. حتی
اگر در گام دوم در برهههایی موفق نبوده اما موفقیت نسبی در گام اول بسیاری از
اهداف اصلی حاکمان اقتدارگرا را جامه عمل پوشانده است.
با توجه به رخدادهای پیشآمده در جامعه مخصوصاً در سالهای اخیر، به نظر میرسد
این دوره بهترین زمان برای به چالش کشیدن حاکمیت فعلی فرا رسیده است و تمامی کسانی
که میخواهند نظام فعلی را به چالش بکشند باید متحد شده و در دام دوقطبیهای فرمایشی
حاکمیت نیفتاده و البته این بار با اراده و عزم و اتحاد خود دوقطبی جدیدی در جامعه
تعریف نمایند که همانا شرکت کردن و شرکت نکردن در انتخابات باشد («شرکت کردن یا
شرکت نکردن؛ مسأله این است») و بدین وسیله انتخابات امسال را به صحنه رفراندوم
دوباره نظام جمهوری اسلامی ایران که البته دیگر به هر چیز شبیه است جز «نظام» تبدیل
نمایند. این دوقطبی، به نوعی رفراندوم نظام فعلی خواهد بود: جمهوری اسلامی «آری» یا
«نه». قابل توجه تمامی کسانی که مدام فریاد برگزاری رفراندوم سر میدهند، شاید
بهترین زمان برگزاری رفراندوم فرا رسیده است.
البته این تحریم و عدم مشارکت باید بسیار فعالانه و هدفمند صورت گیرد نه
منفعلانه و صرفاً تماشاگر، مانند انتخابات ۸۴، تا خروجی آن به نفع آینده ایران نیز
باشد و با خروجی بدترین گزینه موجود، ایران را با چالشهای وحشتناک روبرو نسازد. ای
کاش در آن دوره نیز، تحریمی فعال و هدفمند داشتیم!
در این استراتژی، مردم به دو دسته یا قطب تقسیم میشوند:
دسته یا قطب اول: کسانی که مخالف نظام حاکم فعلی بوده و میخواهند آن را به
چالش بکشند، بالطبع انتخابات را تحریم نموده و در انتخابات فرمایشی و غیرآزاد شرکت
نمیکنند و برای این تحریم خود دهها دلیل مستند دارند.
دسته یا قطب دوم: کسانی که به هر دلیل، تمایل به شرکت در انتخابات دارند، چه
کسانی که واقعاً به هر دلیل این نظام را با همین چارچوبهای ذهنی خویش دوست دارند
و یا اصلاً ممکن است دلایل دیگری برای شرکت داشته باشند.
باید دسته اول یعنی مخالفان وضعیت فعلی مخصوصاً آگاهان و تحصیلکردگان آن بسیار
فعال شده و با آگاهیرسانی در جامعه بهصورت کاملاً عقلانی و منطقی و مستند مردم
را به عدم شرکت در انتخابات و تحریم آن و برگزاری نمادین رفراندوم تشویق نمایند و
در عین حال، اگر با گروههایی از دسته دوم مواجه شدند که مجاب به تحریم نشدند آنان
را با آگاهیرسانی های عقلانی و منطقی و ارائه شواهد مستند خود در جهت انتخاب درست
و بهترین گزینه ممکن یاری نمایند تا در غیاب تحریمکنندگان، خروجی رأیدهندگان هم
بهترین گزینه ممکن برای مردم و بدترین گزینه برای حاکمیت اقتدارگرا باشد؛ و بدین
طریق، تمام بازیهای سیاسی و رسانهای حاکمیت را به هم زنند. توجه گردد با توجه به
یکی نبودن طیف فکری دو گروه، تلاشی مضاعف را میطلبد و مخصوصاً افراد موجه و تحصیلکرده
که از اعتبار بالایی در اطرافیان و دوستان و خویشان خود برخوردارند، باید به میدان
آمده و هر آنچه را که میتوانند دریغ ننمایند. از این منظر نیز بسیار باورپذیر و
منطقی است که گزینههای میانهرو و عاقلتر مقبول نظام، بیشتر به نفع نظاماند تا
افراطیونی که با افراطگریهای خود نظام را به لبه پرتگاه و سقوط نهایی خواهند
برد. در حالت معمول نیز حتی طرفداران نظام بیشتر به دنبال افراد عاقل و منطقی و میانهرو
میباشند تا افراطی و فقط در فضای دوقطبیهای کذایی است که افراطیون جولان داده و
نظر قسمتی از طرفداران نظام را از ترس روی کار آمدن قطب مخالف ساخته شده به خود
جلب مینمایند. بر ماست که با تدبیر و دوراندیشی خود با عوض کردن زمین بازی در این
دام نیفتاده و این روشهای کثیف حاکمیت خنثی گردد.
باید در اولین فرصت ممکن از تمامی دوستان، اقوام و کسانی که مجاب شدند و به ما
پیوستند بخواهیم همین موضوع را نشر دهند و شبکههای اجتماعی را به وجود آوریم که
به سرعت رشد نماید و سراسر ایران را فرا گیرد و موج اولیه به حرکت درآید. تاریخ
انتخابات گذشته نشان داده هر گروهی موج انتخابات را به دست گیرد جبهه خاکستری و بیطرف
و غیرسیاسی جامعه نیز به سرعت همراه او میشود و موج قویتر و اصلی و مسلط
انتخابات را شکل خواهد داد که نمونههای آن را در انتخابات ۲ خرداد ۷۶ و ۳ تیر ۸۴
با دو جهت مخالف هم، به عینه مشاهده نمودهایم.
به طور میانگین حتی اگر یک میلیون نفر به صورت فعال وارد شده و علاوه بر کسانی
که به تحریم دعوت مینمایند، هر کدام از بین دوستان و خویشان خود، رأی ۱۰ نفر رأیدهنده
را به سمت گزینه مطلوب و نهایی تغییر دهند، مجموعاً ۱۰ میلیون رأی خواهد شد که
پتانسیل عظیمی برای رأی بهترین گزینه خواهد بود و البته دو برابر معمول ارزشمند
است چرا که از سبد آراء رقبا کاسته و به سبد آراء بهترین گزینه میافزاید. همچون
رقابت دو تیم فوتبالی میماند که در بازی رودررو برای قهرمانی در لیگ میجنگند و
برد هر کدام هر چند ظاهراً ۳ امتیازی است اما چون از سبد رقیب برداشته میشود ۶
امتیاز ارزش دارد.
در این استراتژی نقطه مطلوب ما شرکت کمتر از ۲۰ میلیون نفر در انتخابات است
(کمتر از ۴۰ درصد واجدین شرایط)که بهترین گزینه موجود ۱۰ میلیون رأی بیاورد یعنی ۷۰-۶۰
درصد آراء. و هرچه این تعداد آراء و درصد مشارکت کمتر و رأی و درصد گزینه مطلوب
مردم بیشتر باشد ما به هدف خود نزدیکتر شدهایم.
این خود باعث میشود که اولاً گزینه مطلوب و بینابینی که میتواند ما را از این
وضعیت فلاکتبار نجات دهد انتخاب شود اما با آراء پایین که هم پیام مردم را به عدم
مشروعیت و مقبولیت نظام و ساز و کار انتخابات فرمایشی و مهندسیشده به جامعه جهانی
و حاکمیت و حتی طرفداران افراطی و متوهم حاکمیت برساند و هم از بین گزینههای
موجود، گزینه عاقلتری را سر کار بیاورد تا بتوانیم بدون جنگ و درگیری مراحل گذار
به دموکراسی را طی نماییم.
یکی از بهترین روشهای تبلیغ این «تحریم فعال و هدفمند» این است که ابتدا گزینه
مطلوب و نهایی شناسایی شده و همگی روی آن اجماع نماییم سپس این گزینه به مردم معرفی
شده و مدام تبلیغ گردد که «رأی به فلانی (منظور بهترین گزینه موجود و اجماع شده
اکثریت) رأی به نظام است و باعث تثبیت و تداوم نظام میگردد» تا هم مخالفین را در
جهت عدم مشارکت تشویق نماییم و هم در جهت هدایت دوستداران نظام به سمت بهترین گزینه
ممکن آگاهیرسانی کرده باشیم.
جمله قصار آیت الله خامنهای نیز در مراسم ۱۴ خرداد ۹۲ یعنی: «رأی به هریک از ۸
نامزد؛ رأی به جمهوری اسلامی و رأی به اعتماد به نظام و ساز و کار انتخابات است»
بهترین انگیزه و دلیل برای مخالفین وضعیت فعلی جهت تحریم انتخابات است. مطمئناً
حاکمیت مشارکت مردم را چماقی خواهد ساخت برای کوبیدن بر فرق معترضین و زندانیان و
حصرشدگان عزیز انتخابات ۸۸ که بیایید و ببینید که اکثریت مردم با حضور خود در پای
صندوقهای رأی، به نظام و ساز و کار انتخاباتی اعتماد کامل دارند و معترضین و
زندانیان و حصرشدگان انتخابات ۸۸ همه پربیراه میگفتند و چه بسا، فشارهای وارده بر
این عزیزان را بیشتر نماید. لطفاً این هشدار را جدی بگیریم.
این استراتژی «تحریم فعال و هدفمند» یک استراتژی «برد-برد» نیز میباشد؛ هم
برای اکثریت مردمی که مخالف نظاماند و هم برای اقلیتی که دوستدار نظاماند و در پی
اصلاح آن، چرا که شاید سالهای پیش رو آخرین فرصت برای اصلاح نظامی باشد که بسیاری
از پایههای خود و اعتماد عمومی جامعه را از دست داده است. البته فقط باید مواظب
باشیم در این انتخابات رأی خود را به اشتباه و با ترفندهای انتخاباتی نامزدها در
سبد اشتباه نریزیم. بعضی نامزدها شاید با پی بردن به جو جامعه بخواهند با اتخاذ
حرفهای عامهپسند و با رویکرد ضد روحانیت و ضد نظام و با صحبتهای جنجالی و افراطی
خود علیه حاکمیت و روحانیت، آراء اکثریت مخالف نظام را به سبد خود واریز نمایند،
غافل از اینکه این فریبی بیش نیست و رأی ما قبل از آنکه به سبد آن نامزد ریخته شود
به سبد نظام فعلی و تأیید ساز و کار انتخابات ریخته خواهد شد.
مهمترین مزایای استراتژی «تحریم فعال و هدفمند» («انتخاب بهترین گزینه موجود،
با کمترین رأی ممکن»):
۱- این حرکت جمعی باعث
همبستگی و وحدت ملی جهت یک اعتراض مدنی و بدون خشونت به رویههای جاری در حاکمیت
است و به نوعی نمادی از وحدت ملی را تداعی خواهد کرد.
۲- بهترین بستر جهت
برگزاری رفراندوم و نه به نظام فعلی است، که از شعار اصلی آن یعنی «استقلال، آزادی،
جمهوری اسلامی» دیگر نه از استقلال آن چیزی مانده و نه از آزادیاش، نه از جمهوریتش
و نه حتی به تعبیری از اسلامیتش.
۳- بهترین علامت و نه به
افراطیون و افراطگریهای امروز حاکم بر جامعه است.
۴- باعث میشود بسیاری از
مخالفین و معترضین وضعیت فعلی جامعه در یک فرآیند مدنی، یکدیگر را پیدا نموده و از
گسترده شدن فضای یأس و ناامیدی در بین توده آنان جلوگیری نماید.
۵- باعث دمیده شدن روح امید
در جبهه مخالفان و منتقدین میانهرو حاکمیت میگردد که به دنبال روشهای اعتراضی
گسترده و مدنی میباشند. بدین وسیله چراغ امید را در دل ملت در جهت تغییر از درون
و فشار بر حاکمیت تا رسیدن به حقوق بر حق خویش روشن خواهد ساخت.
۶- نقطه شروع و محرک جنبشهای
مدنی خفته و حتی جدید خواهد شد.
۷- برعکس تفکر عدهای،
احتمال رخداد جنگ را کاهش خواهد داد؛ (دلایل آن در جواب به پرسشهای نهایی خواهد
آمد)
۸- ترمزی خواهد بود بر
افراطگراییهای حاکمان اقتدارگرا و تمامیتخواهی که برداشتی غلط از جامعه دارند و
اکثریت مردم را حامی خود میپندارند و از سقوط جامعه به ورطه افراطگریهای بیشتر
و هولناکتر جلوگیری میکند. متأسفانه جمله اخیر رهبر در سخنرانی خود در مراسم ۱۴
خرداد امسال، عمق این برداشت و توهم غلط را از وضعیت جامعه نشان میدهد.
۹- استراتژی برد-برد برای
مخالفین نظام و موافقین دلسوز نظام است و بیشک برد نهایی ایران و ایرانیان در آن
نهفته است.
۱۰- ادای دینی خواهد بود
به خون بسیاری از شهیدانی که خونشان را برای آرمانهایی فدا کردند که دیگر امروز هیچ
نشانی از آن آرمانها مشاهده نمیگردد.
و اما پاسخ به چند پرسش کلیدی:
۱- آیا این استراتژی که
مشارکت را پایین میآورد، غرب را جریتر نکرده و احتمال جنگ را افزایش نمیدهد؟
پاسخ: اتفاقاً برعکس، این استراتژی احتمال جنگ را بسیار کاهش میدهد. جنگ همیشه
به خاطر هزینهها و عواقب وحشتناک و غیر قابل کنترل آن به عنوان آخرین گزینه برای
غرب مطرح بوده است و زمانی که غرب به این نتیجه برسد که ارادهای قوی و متحد در
داخل کشور شکل گرفته تا از درون در سیاستها و بلندپروازیهای حاکمیت، تغییر به وجود
آورده، هیچ وقت به سراغ جنگ نخواهد رفت، بلکه از تمامی امکانات مدنی و غیرنظامی
خود همچون رسانههای عمومی، روابط دیپلماتیک، تشدید تحریمهای تأثیرگذار بر حاکمیت
و در مقابل لغو تحریمهای تأثیرگذار بر توده ملت (نمونه اخیر آن را در لغو تحریمهای
فروش موبایل و کامپیوتر میتوان مشاهده نمود) به کمک مردم خواهد شتافت، چرا که تغییرات
از درون، هم کمهزینهترند و هم پردوامتر.
اما اگر ببیند که مردم هنوز هم اسیر دستگاههای تبلیغاتی نظاماند و به نوعی
خواسته و ناخواسته از سیاستهای افراطی نظام طرفداری میکنند و امید هیچ تغییری در
بلندپروازیهای حاکمیت نیست، چه بسا تنها راه را در فشارها و تحریمهای گستردهتر
بر حاکمیت و مردم به صورت توأمان ببیند و در نهایت هم، حمله نظامی را علیرغم هزینهها
و عواقب وحشتناک آن انتخاب نماید.
۲- آیا اگر به هر دلیل اتفاقات ناخواسته و پیشبینینشده رخ داده و جهت پرشور
شدن انتخابات و خلق حماسه سیاسی، افراد جدید مانند آیتالله هاشمی وارد صحنه
انتخابات شوند، باز هم این استراتژی، کارائی دارد؟
پاسخ: این استراتژی در این صورت هم جواب خواهد داد و چه بسا بهتر و مؤثرتر نیز
میباشد. دیگر نیازی به تلاش برای پیدا کردن گزینه ائتلافی و اجماعی نیز نمیباشد
و گزینه اجماعی به راحتی همان آیتالله هاشمی خواهد بود؛ و شعار ما نیز این خواهد
شد: «رأی به هاشمی رأی به نظام است و باعث تثبیت و تداوم نظام میگردد»؛ چرا که
انتخاب آیتالله هاشمی نیز با کمترین رأی ممکن، بهترین پیام مردم به ایشان و دیگر
مسؤولین نظام است که نظر واقعی مردم را به نظام کنونی دریابند و تغییرات شدیدی را
که در توده مردم نسبت به حاکمیت پدید آمده با گوشت و پوست و استخوان خود لمس نموده
و فکری عاجل بیندیشند.
۳- آیا رأی پایین رئیس جمهور منتخب، موقعیت و قدرت ایشان را در برابر مخالفین
تندروی موافق نظام در جهت تغییرات لازم کاهش نمیدهد؟
پاسخ: اتفاقاً برعکس، این موقعیت و قدرت را چه بسا افزایش دهد، چرا که میتواند
مدام تعداد و میزان اکثریت خاموش را که خواستار تغییرات بسیار اساسیتر و عمیقتر
میباشند به افراطیون طرفدار نظام یادآوری نماید و با پیش گرفتن میانهروی و
اعتدال، امتیازات بسیاری را از طیف افراطی برای برقرای این توازن قوا انجام دهد. این
رخداد چه بسا حتی پیامی بسیار روشن به افراطیون در برآورد جو حاکم بر اکثریت جامعه
خواهد داد تا آنها نیز از بسیاری از تصمیمات و تعصبات افراطی خود کوتاه بیایند.
۴- آیا اگر به جای تحریم، در انتخابات شرکت نموده و به گزینههای خود که در
حصرند و یا رد صلاحیت شدهاند رأی دهیم، بهتر از تحریم نیست؟
پاسخ: شاید اگر مطمئن بودیم رأیها به درستی شمرده شده و از حضورمان نیز سوءاستفاده
به نام تأیید نظام نمیشد، میتوانستیم در یک حرکت اعتراضی با رأی به گزینههایی
همچون «رفراندوم»، «میرحسن موسوی»، «محمد خاتمی»، «مهدی کروبی» و دیگر گزینهها...
آراء باطله را به عنوان رأی اول نماییم و رئیس جمهور انتخابی، فرد دوم شود تا بدین
وسیله اعتراض خود را به وضعیت موجود نشان دهیم؛ اما با توجه به وضعیت فعلی مخصوصاً
پس از انتخابات سال ۸۸ هیچ اعتمادی به شمارش واقعی آراء نیست و هیچ تضمینی نیز در
این مورد وجود ندارد و معلوم نیست که این آراء باطله به درستی شمرده شود و یا با
تفاهمی درونگروهی، در سبد دیگر نامزدها توزیع نگردد. حاکمیت فعلی صرفاً به دنبال
نمایش عمومی از یک انتخابات فرمایشی است که این امر در صفهای طولانی رخ خواهد داد
و این امر، همان بازی در زمین آنهاست. هرچند شاید تا حدودی برای کسانی که به هر دلیل
مصر به شرکت در انتخابات میباشند گزینه مطلوبی باشد، البته تا جایی که خود منجر
به انگیزه شرکت در انتخابات از حالت تحریم نگردد، اما به هیچ عنوان اولویت اول ما
نبوده و اولویت اول همان تحریم فعال و هدفمند است.
۴- آیا این تحریم فعال و هدفمند، پایمال کردن خون شهیدانی نیست که برای این
انقلاب و نظام جان خود را فدا کردهاند؟
پاسخ: متأسفانه در زمان حاضر هیچ اثری از انقلابی که وصفش در پاریس و نوفل
لوشاتو و یا حتی در سالهای اولیه انقلاب میشد، نیست و روز به روز بسیاری از کشتی
نظام و انقلاب اجباراً یا اکراهاً پیاده شدهاند. هماینک نظام، پاره تخته شناوری
است در دریایی مواج و بیانتها با ناخدایانی چموش و از جنسی غیر از جنس مردم. بنا بر
این برعکس، این حرکت ادای دین به خون بسیاری از جوانان و عزیزانی است که خالصانه و
بدون هیچ چشمداشتی، برای عزت و شرف و استقلال این مملکت جان خود را فدا کردهاند و
اینک نظام آرمانی و مطلوب آنها به بیراههای وارد گشته است که فرجامی جز سقوط آزاد
نخواهد داشت، مخصوصاً اگر این بلندپروازیها به جنگی دیگر و چه بسا تجزیه ایران
منجر گردد. ما همگی در همین جا به روح تمامی شهدای راه آزادی و استقلال کشور ادای
احترام نموده و درود میفرستیم. همچنین این حرکت ادای دین به بسیاری از جانبازان،
ایثارگران، رزمندگان و خانوادههای شهدایی است که عدهای با قدرت رسانهای و سیاسی
حاکمیت، بر گرده نحیف آنان سوار شده و در جهت بلندپروازیها و حماقتهای خود یکهتازی
میکند و در عوض، آنان که وارثان اصلی این نظام و انقلاباند، خون دلها میخورند.
این حرکت میتواند نمادی از اتحاد دوباره ملت ایران برای رسیدن به آزادی و
دموکراسی و اخلاق و شرافت انسانیشان باشد به یک روش کاملاً مدنی. و بترسیم از آن
روزی که سکوت منفعلانه ما در برابر افراطیگریهای حاکمان فعلی، بسترساز رویش
بذرهای کینه و نفرت بیشتر گردد و روزی مردم ما نیز همانند سوریه از روی خون یکدیگر
رد شوند و سرزمینی ویران و سوخته را تحویل نسلهای آینده دهند.
هرگز مباد آن روز...
«نازنین!
داس بیدستهی ما
سالها خوشهی نارستهی بذری را میچیند
که به دست پدران ما بر خاک نریخت
کودکان فردا
خرمن کشتهی امروز تو را میجویند
خواب و خاموشی امروز تو را
در حضور تاریخ، در نگاه فردا
هیچکس بر تو نخواهد بخشید»
نوشتارهای مرتبط:
-------------------------------------------------------------
دعوت از شما نجیب گرامی؛ در فیسبوک به ما بپیوندید:
معرفی و دانلود کتاب:
-------------------------------------------------------------
سلام.
پاسخحذفخیلی تحلیل جامع و خوبی بود.
کاش زودتر با شما آشنا میشدم، و این تحلیل رو گسترش می دادم..
شما به نظر من یکی از باهوش ترین سربازان گمنام امام زمان (عج) - وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران - هستید و یا حداقل این استعداد رو دارید و باید از شما استفاده کنند.
از تکنیکهای، مهندسی افکار استفاده میکنید.
این تحلیل شما رو خیلی می پسندم، یعنی اگر مشارکت بالای 30 میلیون بود، به معنی آری قاطع اکثریت به نظام جمهوری اسلامی و رهبری و ... هستش.
در واقع همون فرمایش مقام معظم رهبری (دامه برکاته) در 14 خرداد که به آن اشاره کردید.
منتظریم تا میزان مشارکت رو ببینیم و با هم این مشت محکم بر دهان یاوه گویان و بدخواهان و معاندان را نظاره گر باشیم.
من دقیقا همین رو میگم، آقایان و خانمهایی که نظام را قبول ندارید خواهشا رأی ندهید! بهترین رفراندوم است که هر 4 سال برگزار می شود.
حرف رهبری هم دقیقا همین است وقتی می گوید رأی به هر یک از این 8 نامزد رأی به نظام و قبول داشتن ساز و کار انتخابات و اعتماد به آن است، یعنی کسانی که اعتقاد به نظام و ساز و کار انتخابات و ندارید و به آن اعتماد هم ندارید، خواهشا رأی ندهید. این است رفراندوم و آزادی.
التماس دعا. موفق باشید.