صفحات

۱۳۹۲ تیر ۱۷, دوشنبه

روایت تصویری: جنبش دانشجویی چهارده سال پس از جنایت کوی دانشگاه (۸۰ تصویر تاریخی)




روایت تصویری:
جنبش دانشجویی چهارده سال پس از
جنایت کوی دانشگاه

(۸۰ تصویر تاریخی)

چهارده سال پس از فاجعه کوی دانشگاه و خیزش دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ و در شرایطی که حسن روحانی، که در آن زمان در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی، سخنران، حامی و آمر سرکوب دانشجویان بود، اینک با حمایت اصلاح‌طلبان حکومتی در جایگاه ریاست جمهوری منتخب قرار گرفته است، بازنگری و آسیب‌شناسی جنبش دانشجویی، که چون آتشی در زیر خاکستر خفقان و استبداد، فرو خفته است، ضرورتی دوچندان می‌یابد.

نوشتار مرتبط (روایتی دست اول و تحلیلی از فاجعه کوی دانشگاه):


-------------------------------------------------------------

دعوت از شما نجیب گرامی؛ در فیس‌بوک به ما بپیوندید:


معرفی و دانلود کتاب:

-------------------------------------------------------------






























































































---------------------------------

بیشتر بخوانید:





















---------------------------------

دعوت از شما نجیب گرامی؛ در فیس‌بوک به ما بپیوندید:

معرفی و دانلود کتاب:


۲ نظر:

  1. جناب خسروی فارسانی عزیز

    فرازهایی از کتاب ارزشمند شما ”نجواهای نجیبانه” را خواندم. سعیتان مشکور باد. در فرصتی مناسب این کتاب ارزشمند را به طور کامل خواهم خواند. ولی نقدی کوتاه بر نوشتار جنابعالی داشتم که در پی می آورم:

    از اینکه شخص اول مملکت، جناب خامنه ای، مسبب اینهمه نابسامانی و ظلم و تباهی است شکی نیست. ولی وقتی به پیشینه ایشان نگاه کنیم می بینیم که ایشان با شیادانی چون احمدی نژاد، مشایی، طائب، سعید مرتضوی، احمد خاتمی، حسین شریعتمداری و …. از لحاظ شخصیتی تفاوت دارد. متاسفانه جایگاهی که در قانون اساسی برای رهبری در نظر گرفته شده است کاملا فاسد کننده است. یعنی شما هر انسان فرهیخته ای را هم که جای ایشان بگذاری نهایتا انسانی فاسد و ظالم را به جامعه تحویل میدهد. به نظر من خود آقای خامنه ای به نوعی قربانی استبداد است. ایشان قبلا با افرادی چون اخوان ثالث دوستی داشته اند و در حلقه روشنفکران مشهد پای سخنرانیهای دکتر شریعتی می نشسته است. ولی حالا کارش به جایی رسیده که چند شاعر مجیز گوی را دور خود جمع میکند تا چاپلوسیش را بکنند و به آنها صله دهد. ببینید چقدر شان انسانی این بشر نزول کرده است در این مقام. در حقیقت ایشان مملکت را به دلیل بلاهت و نه رذالت به باد فنا داده است و این بلاهت برای دیکتاتورها بسیار طبیعی است. به طور مثال اصلا لازم نبود که آدم با هوش باشد که بفهمد احمدی نژاد هم مملکت را به باد فنا خواهد داد و هم تمام حامیانش را بی اعتبار خواهد کرد. ولی ایشان حتی از درک چنین مطلب ساده ای عاجز بود و تمام آبرو و اعتبار خود را پای چنین شیادی ریخت.
    این مجلس متعفن را ببینید، هیچ کاری ندارند جز چاپلوسی و مجیز گویی رهبر. کل قوه قضاییه بام تا شام مجیز ایشان را می گویند. هر که باشد امر بر او مشتبه می شود و لاف خدایی می زند با این اوصاف. کاش کسی می توانست حلقه مجیزگوی این بد اقبال را بشکند و به او بفهماند که چه خبر است.

    و نقدی که بر نوشته های شما دارم دقیقا به فرمی است که شما ایشان را مورد خطاب قرار داده اید وگرنه محتوا کاملا مبتنی بر حقایق است. این فرم بیشتر به درد افرادی چون حسین شریعتمداری می خورد.

    با احترام
    بردیا استقامت

    پاسخحذف
  2. سلام جناب آقای استقامت گرامی؛
    ضمن سپاس از نکات شایسته شما؛ در این که «موقعیت‌های نقشی» تأثیری تعیین‌کننده در افکار، گفتار و کردار افراد دارد، تردیدی نیست؛ اما با وجود این، نمی‌توان از نقش و سهم خود فرد نیز در افکار، گفتار و کردار او چشم پوشید و به این روش، او را تبرئه ساخت و از مسئولیت مبرا دانست.

    با احترام؛
    خسروی

    پاسخحذف

*** نظرات شما بلافاصله منتشر می‌گردد ***