صفحات

۱۳۹۲ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

دانشگاه امام صادق از نگاه متفاوت یکی از دانش‌آموختگان آن (۲): به کجا چنین شتابان؟!

چکیده: دستیابی به آزادی و رفاه در ایران، دیگر از طریق صندوق آراء و اصلاحات به بن‌بست کامل رسیده است و راه رهایی ایران و ایرانیان، سرنگونی جمهوری اسلامی و تشکیل حکومتی مدافع آگاهی، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر است. تا کنون تمام راه‌ها و تلاش‌ها برای اصلاح این رژیم، به شکست انجامیده است و از این پس نیز هر تلاشی در راستای اصلاح این نظام بی‌نظام و گندیده و تزئین و مشاطه‌گری نقش ایوان این خانه از پای‌بست ویران‌گشته، «آزموده را آزمودن» و خطایی محکوم به هزیمتی محتوم و «آب در هاون و مشت بر سندان کوفتن و باد درو کردن» است؛ چرا که این رژیم، از لحاظ بنیان‌های نظری، کارنامه و ظرفیت عملی و نیز ساختار قانونی، اصلاح‌پذیر نیست


دانشگاه امام صادق از نگاه متفاوت یکی از دانش‌آموختگان آن (۲)

«به کجا چنین شتابان؟!»

عباس خسروی فارسانی

مقدمه؛ ۹ خرداد ۱۳۹۲

نخستین بار، این دو نوشتار را در تاریخ‌های ۲۶ خرداد ۱۳۸۲ و ۲۳ مهر ۱۳۸۵ و در حالی که هنوز دانشجوی دانشگاه امام صادق بودم، بدون ذکر نام در وبسایت‌های «گویا»، «جرس» و «آینده» (وبسایت آقای عباس عبدی) منتشر ساخته بودم و سپس آن را با اندکی تغییر و به نقل از یکی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه، در وبلاگ «نجواهای نجیبانه» نیز انتشار داده بودم، اما اینک که هویت واقعی من آشکار شده است، مسئولیت نوشتارها را نیز خود به عهده می‌گیرم.

لینک‌های نخستین انتشار نوشتارها:




«هوا بس ناجوانمردانه سرد است!»؛ دل‌ها شاد و خوش نیستند؛ اعتماد و اتکای متقابل از میان انسان‌ها، حتی نزدیک‌ترین دوستان، برخاسته است؛ دروغ، دلوی شده که همه از آن آب منفعت می‌نوشند و تظاهر، دلقی شده که همه بدان تفاخر می‌ورزند؛ خزان و زمهریر ریا و زرق و تزویر، روز به روز، برگ‌های سبز و پرنشاط بیش‌تری را زرد و افسرده می‌کند و خزان‌زده بر خاک سرد و سیاه، فرو می‌ریزد و دل‌مردگی و پژمردگی را فزون‌تر می‌سازد؛ و در یک کلام، اخلاق، قربانی حقارت‌ها شده و به همه‌چیز و همه‌کس، نگاهی ابزاری دوخته می‌شود و بسیاری انسان‌ها وسیله‌ای شده‌اند در جهت مطامع و منافع معدودی انسان‌های دیگر. این‌همه برای چیست؟ گوهر و گلاب حقیقت، صداقت و عقلانیت انتقادی و زبده و گزیده انسانیت، در میان ما کم‌فروغ شده و صدفِ بی‌هدفِ ریا، نفاق، تزویر و تظاهر، سکه روز شده است. بسیاری از ما برای کسب منافع زودگذر یا دیرپای خود، خواسته یا ناخواسته، ناآگاهانه یا فریبکارانه و مزورانه، همرنگ جماعت و همسو با جریان جاری زمانه شده‌ایم و در جریان آبی غوطه‌وریم که روز به روز به تعفن آن و تفرعن و تبختر شناگران آن افزوده می‌شود و از شمار و عداد نجات‌یافتگان آن کاسته می‌شود. شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و روان‌شناختی، به مدد زر و زور، بسط و دامن‌گستری عنان‌گسیخته تزویر و ریا را تسهیل و تعمیق می‌کند.

با تشدید سرمای جانکاه زمهریر تزویر، در حوزه روابط میان انسان‌ها، هر روز شاهد یخ‌زدگی و فسردگی دردآور عاطفه، انسانیت، اخلاق و عقلانیت هستیم. روز به روز، انسان‌های بیش‌تری دچار نارضایتی درونی، احساس خلأ معنایی، نفرت‌اندیشی، دلزدگی از روابط اجتماعی غیرانسانی و شرایط حاکم بر جامعه می‌شوند.

یکی از علل و عوامل بروز روزافزون تزویر و تفرعن در جامعه امروز ما، وجود نگاه خشک و بدون انعطاف به ظواهر و مظاهر دینی و عدم حضور و ظهور اخلاق و عقلانیت و نیز، تنگ‌نظری، انحصاراندیشی و عدم مدارا و تکثرگرایی، در سپهرهایی چون دیانت، سیاست، اجتماع، فرهنگ، محیط کاری و روابط میان انسان‌ها است؛ و یکی از درمان‌های درد تزویر، بازگشت به اخلاق انسانی، عقلانیت انتقادی، تعمیق فرهنگ تساهل، تکثر، مدارا و مروت و عدم ورود انحصارگرایی و انجماداندیشی دینی در حوزه سیاست و جدایی سیاست‌ورزی از دین‌ورزی است.

می‌توانم به عنوان نمونه و مصداقی از فضاهای پر از تزویر و ضرر و زیان‌های حاصل از تلفیق سپهر سیاست با سرای دیانت، دانشگاه امام صادق تهران را مطرح سازم؛ که ریاست آن از آغاز تأسیس تا کنون با آقای محمدرضا مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری بوده است. من خود زمانی از دانشجویان این دانشگاه بوده‌ام و هفت سال، با تمام وجود، فضای آن را لمس کرده‌ام؛ و در عین حال که نمی‌توانم این دانشگاه را مطلقاً و قطعاً نفی و رد کنم، باید بگویم دانشگاه امام صادق، دانشگاهی است که برخی از جوانان مستعد و پاک‌طینت این مرز و بوم را بر می‌گزیند ـ و چرا گزینش سلیقه‌ای؟! ـ تا آنها را در جهت اهدافی خاص تربیت نماید و تعلیم دهد. اما شرایط تنگ‌نظرانه‌ای بر این دانشگاه حاکم شده است که گویا ریا و تزویرورزی و تزویراندیشی را جزء جدایی‌ناپذیر و اجتناب‌ناپذیر زندگی دانشجویان کرده است. هرچند علی‌رغم روبنای ظاهری، در واقعیت زیربنایی، بسیاری از این دانشجویان، ذهن و ضمیر خود را از این فضا، جدا و مجزا می‌سازند و سرشت و طینت تابناک خود را تباه و تاریک نمی‌سازند و در این شرایط، بسیاری از این دانشجویان، علی‌رغم تصور بیرونی از این دانشگاه، در جهت اهداف از پیش طراحی‌شده حرکت نمی‌کنند و با دیدن واقعیات دردآور، یا سعی در نجات خود و دوستان و دانشگاه از این شرایط می‌کنند یا از سر اضطرار و ناچاری، سکوتی زجرآور پیشه می‌کنند و البته، برخی نیز این شرایط را می‌پذیرند و در راستای منافعشان، با جریان حاکم، همراه می‌شوند که نمونه بارز و شاخص چنین افرادی را در سپهر سیاسی و اجتماعی امروز می‌توان سعید جلیلی، کاندیدای ریاست جمهوری دانست. هر چند باید گفت سعید جلیلی گزینه هر کسی باشد، بی‌تردید گزینه گستره گسترده‌ای از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق، که آنها را به‌خوبی می‌شناسم یا به روش‌های گوناگون با من در تماس هستند، نیست؛ هر چند به نظر می‌رسد سعید جلیلی، کاندیدایی انحرافی برای سرگرم و ساکت کردن گروه‌های افراطی است و گزینه مطلوب و مورد نظر حاکمیت، علی‌اکبر ولایتی است.


همان‌طور که چند روز پیش در نامه‌ای سرگشاده خطاب به آقای خامنه‌ای نوشتم، دستیابی به آزادی و رفاه در ایران، دیگر از طریق صندوق آراء و اصلاحات به بن‌بست کامل رسیده است و راه رهایی ایران و ایرانیان، سرنگونی جمهوری اسلامی و تشکیل حکومتی مدافع آگاهی، آزادی، دموکراسی و حقوق بشر است. تا کنون تمام راه‌ها و تلاش‌ها برای اصلاح این رژیم، به شکست انجامیده است و از این پس نیز هر تلاشی در راستای اصلاح این نظام بی‌نظام و گندیده و تزئین و مشاطه‌گری نقش ایوان این خانه از پای‌بست ویران‌گشته، «آزموده را آزمودن» و خطایی محکوم به هزیمتی محتوم و «آب در هاون و مشت بر سندان کوفتن و باد درو کردن» است؛ چرا که این رژیم، از لحاظ بنیان‌های نظری، کارنامه و ظرفیت عملی و نیز ساختار قانونی، اصلاح‌پذیر نیست.

به امید رهایی نیک‌اندیشان، پاک‌دلان و روشن‌طینتان از زمهریر تزویر!

و در پایان، یک سؤال برای اندیشیدن به آن و پاسخ دادن بدان در محضر وجدان‌مان:

چرا برخی از ما انسان‌ها حقیقت، صداقت و عقلانیت انتقادی را خطرناک و هولناک می‌دانیم و از آن گریزانیم و دروغ، تظاهر، تفاخر و تزویر را نجات‌بخش می‌دانیم و رو سوی آن شتابانیم؟!

«به کجا چنین شتابان؟!»

عباس خسروی فارسانی
یکشنبه، ۱۲ خرداد ۱۳۹۲


نوشتارهای مرتبط:

۳ نظر:

  1. سلام
    آقا ببخشید شما الان ایران هستید ؟
    جایی خوندم که شمارو دستگیر کرده بودند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود و سپاس دوست عزیز
      توضیحات بیشتر در مورد شرایط کنونی من را می توانید در این نوشته که در همین وبلاگ نیز منتشر شده است، ببینید:

      "بترس از مردم نترس! نامه سرگشاده عباس خسروی فارسانی به خامنه‌ای (همراه با انتشار ویرایش جدید کتاب «نجواهای نجیبانه»"

      پیروز و پایدار باشید
      به امید یافتن راهی به رهایی از راه آگاهی

      حذف
  2. بله خوندم ، تاریخش خرداد 92 هست
    امیدوارم مسئولان با سعه ی صدر برخورد کنن

    ضمن احترام و تحسین شهامتی که داشتید
    یک انتقاد دارم
    نوشته هاتون خیلی طولانیه
    بعید میدونم کسی بتونه هفت هزار صفحه را بخونه

    من نمی دونم الان مسئول پرونده ی شما این وبلاگ و به خصوص بخش کامنتینگو میخونه یا نه
    اگر نوشته ی منو میخونن از آقایان خواهش میکنم مدارا و تحمل به خرج بدهند و این دوست عزیز رو اذیت نکنند.
    نقد و انتقاد رو میشه به تدریج و مدیریت شده توسعه داد. بدون اینکه تهدیدی به وجود بیاره .


    پاسخحذف

*** نظرات شما بلافاصله منتشر می‌گردد ***